Home / پانل آزاد / فریادی که خاموش نمی‌شود: زن، زندگی، آزادی و جنگ با آزادی بیان در جمهوری اسلامی

فریادی که خاموش نمی‌شود: زن، زندگی، آزادی و جنگ با آزادی بیان در جمهوری اسلامی

یارسانمدیا

سامان عزیز

۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲

در شهریور ۱۴۰۱، مرگ مهسا امینی، زن جوانی که به دلیل «بدحجابی» توسط گشت ارشاد بازداشت شد، آتشی شعله‌ور کرد که سال‌ها در دل مردم ایران نهفته بود. شعاری که از دل خیابان‌های کردستان برخاست و به گوش جهانیان رسید، چیزی نبود جز: زن، زندگی، آزادی. این شعار، بیش از یک جمله اعتراضی است؛ بیانیه‌ای برای بازتعریف هویت زن، مطالبه‌ی حق زندگی انسانی و خواست بنیادین برای آزادی بیان.

اما جمهوری اسلامی، نظامی است که همواره در برابر آزادی ایستاده است. در این حکومت، آزادی بیان نه تنها محدود شده، بلکه جرم‌انگاری شده است. روزنامه‌نگاران، نویسندگان، هنرمندان، فعالان مدنی و حتی کاربران عادی شبکه‌های اجتماعی، همواره در معرض بازداشت، شکنجه و احکام سنگین قرار دارند. در چنین سیستمی، زن نه یک انسان برابر، بلکه ابزاری برای کنترل و سرکوب است.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» از همین تناقض زاده شد. زنانی که سال‌ها با قوانین تبعیض‌آمیز، حجاب اجباری، نابرابری حقوقی و بی‌عدالتی اجتماعی مواجه بوده‌اند، امروز نه تنها برای حقوق خود، بلکه برای آزادی همه‌ی مردم ایران مبارزه می‌کنند. در این مبارزه، زنان پیشگام‌اند، اما مردان آزادی‌خواه نیز همراه آنان صف کشیده‌اند.

آزادی بیان، شاهرگ حیاتی هر جنبش مردمی است. بدون آن، حقیقت دفن می‌شود و ظلم رشد می‌کند. جمهوری اسلامی با سانسور رسانه‌ها، فیلترینگ اینترنت، سرکوب تجمعات و قطع ارتباطات، تلاش می‌کند صدای معترضان را خاموش کند. اما تجربه نشان داده است که حقیقت، هرچقدر هم سرکوب شود، روزی راه خود را پیدا می‌کند.

جنبش زن، زندگی، آزادی یک انقلاب فرهنگی است؛ نه فقط علیه یک حکومت، بلکه علیه سال‌ها تحقیر، سرکوب و بی‌عدالتی. این جنبش خواهان جامعه‌ای است که در آن زن آزاد باشد، زندگی با کرامت باشد و بیان بدون ترس باشد. تا رسیدن به این هدف، راهی سخت در پیش است، اما صدای این جنبش دیگر خاموش نخواهد شد.

 

بازدیدها: 648