جامعە یارسان در طول تاریخ هزار سالەی خود، از دوران بالویل (سدە دوم هجری) تا کنون، در تناسب با موقعیت خود و با توجە بە شرایط سیاسی و اجتماعی غالب با تیزبینی، هوشیاری و دوربینی گزینەهای ابزار مبارزاتی خود را انتخاب کردە است و هستی گرایی یا خودگوهرگری “یارسان” بعنوان معنا و هدف زندگی آزاد هستە این نگرش مبارزاتی را تشکیل دادە است. جامعە یارسان با داشتن و برخوردار بودن از نظام اخلاقی، فلسفە زندگی و هویت اجتماعی، تاریخی و فرهنگی منحصر بخود دارای منش و رفتار خاص اجتماعی و سیاسی بودە است. بدلیل داشتن نظام ارزشی متفاوت، جامعە یارسان بیشتر از دیگر جوامع مورد تهاجم و تعرض قرار گرفتە است. در کنار سیاست همە جانبەی زدایش و نابودی موجودیت فیزیکی جامعە یارسان، نهادهای اداری و دستگاەهای سیاسی ، سیاست ذوب کردن بە تحلیل بردن آن در فرهنگ غالب سیاسی و اجتماعی حاکم، یعنی اسلام، سیستماتیک اعمال نمودە و آنرا بە پیش بردەاند. مبارزات جامعە یارسان بر محور “بقاء” ، “بودن” و ” ماندن” شکل گرفتە است و به همین دلیل با دقت و هوشیاری و محاسبەهای دوراندیشانە گزینەهای رفتاری و عملی خود را برای اتخاذ موضع برگزیدە است.
اواسط سال ٢٠٠٦ میلادی جامعه ی یارسان برونمرز حرکتی بی نظیر در زندگی سیاسی و اجتماعی خود تجربه کرد. این حرکت خودجوش تلاش بی وقفه ی خود را معطوف به بازتعریف کردن سوابق و گذشته ی تاریخی جامعهی یارسان و مبارزه ی ملی کورد کرد. در این مقطع افراد انگشت شماری که مرکب از فعالین سیاسی، تحصیلکرده ها و جوانان بود با نوشته های خود به تعریف و تحلیل روش و نوع مبارزه مترقی و غالب مسالمت آمیز که در تحقق اهداف و مطالبات جامعه یارسان نتیجه بخش می پنداشتند، پرداختند. با وجود آنکه تحلیلها از لحاظ نظری فاقد نظام علمی محکم و از لحاظ سیاسی فاقد تعریف واقعیات و موازنه نیروهای دیگر بود، اما از لحاظ هوشیاری و دینامیک اجتماعی قابل تحسین و ملاحظه بود و می باشد. این تحرک و شرایط تازه اعتماد به نفس و خودباوری جامعه ی یارسان را در سازماندهی و رهبری مبارزات مسالمت آمیز در درون تشکیلات جریانی متشکل و متحد تشویق و وادار کرد. دامنه ی بحث و گفتگو بر سر یک تشکل سیاسی به جلسات حضوری، پالتاکی و خصوصی بسنده نکرد، بلکه تمام زندگی روزمره ی این مردم را برای مدت ٦ ماه به خود مشغول کرد. پروسه این فعل و انفعالات بعلت بدبینی و ساختار و بافت اجتماعی ایلیاتی نه اینکه باززائی فرهنگی را عقیم گذاشت، بلکه تمام دستمایه ها و دستآردهای ترقی و رشد نسبی سیاسی و اجتماعی را به بن بست رساند. استعدادها و لیاقتهای تازه که نماد نو آوری بودند بدلایلی کنار زده شدند. نیروی که بیشتر روی سرمایه های سنتی و روابط اجتماعی کهن تکیه کرد توانست با تهییج و تحریک احساسات افراد ساده و صادق پایه های بهره برداری سیاسی خود را در میان بخش عظیمی از این مردم محکم کند. نتیجتا جریانی یارسانی بوجود آمد و زندگی سیاسی خود را برای احقاق اهداف خود شروع کرد. وضعیت به پیش آمده جامعه ی یارسان را چند شقه کرد و تمام آرمانها و آرزوهای مبارزه مشترک را سست گردانید .جریان نو پا نیز از لحاظ قواعد درون تشکیلاتی فاقد انسجام و انظباط بود. از لحاظ برنامه ی سیاسی ساده به نظر می رسید. مشکلات سخنگوی جریان، روابط خارجی، ناروشنی مضمون مصاحبه های تلویزیونی، ضوابط تشکیلاتی،تحت الشعاع قرا گرفتن ضوابط و استراتژی دور اندیش از طرف نگرش و روابط سنتی حاکم درون تشکیلات و عدم توافق رهبری بر سر راه حل و روش برای پایان بخشیدن به کدورتها و نگرانیهای درون اجتماعی جامعه، جریان را دچار نوعی بحران مزمن کرده بود. بعلت فرهنگ ضعیف و متعصب سیاسی همراهی سیاسی رهبران این جریان ١ سال دوام نیاورد و دو بال مخالف آن هر کدام نیمی از اعضای تشکل جدیدالتأسیس را بدنبال خود کشاند. مدتی نیز جنگ لفظی طرفین متخاصم روابط درون اجتماعی مردم را آلوده کرده بود و هر کسی به طرفداری از گروهی دیگران را به تهمتهای ناروا می بست. آن دسته که صف خود را از جریان پیشین جدا کردند تشکیل جریانی دیگر به دغدغه ی فعالیتهای- با نامی دیگر اما، اهدافی مشترک و مشابه- خود تبدیل کردند.
درک و تبیین عینی عمومی جامعه یارسان در برونمرزها بدلیل رشد آگاهی و تمتع از آزادی عمل و خود سازماندهی و توانای تحلیل مظالم و تضییقات اعمال شده علیه مردم یارسان کنشگران سیاسی یارسانی را متقاعد کرد کە الزاما باید اجماع و توافق بر سر طرحها و مکانیزمهای مشترک بدنبال داشته باسد. هیچکس یارسانی نبود و نیست که مشکلات و معضلاتی که این مردم با آن روزانه دست و پنجه نرم می کنند در خلوت خود مطالعه و بررسی نکرده باشد. این وضعیت اسفبار که پر از محرومیت و فقر و تبعیض است ریشه در اعماق تاریخ ١٠٠٠ ساله ی ما دارد. از دورانی که سلطان سهاک و همفکرانش بخاطر دگراندیشی و نجات جان از برزنجه ی شهرزور پا به فرار گذاشتند، مبارزه برای بقا و ماندن و ادامه ی حیات اجتماعی و سیاسی تا کنون ادامه دارد. نظام حاکم کنونی در ایران از حکام دوران نشو نمای مبارزات سلطان بمراتب خشن تر و غیر انسانی تر با خواستهای مردم یارسان بر خورد و معامله می کند و با استفاده از روشهای سیاست سازماندهی شدهی آسیمیلاسیونی هویت و فرهنگ مردم را تهدید به نابودی کرده است. امروز شرایط یارسانیان درون مرز را باید تراژدیترین دوران حیات اجتماعی جامعه ما تلقی کرد.
بعد از رایزنیها، مشورتها و گفتگوهای دو جانبە کە چند ماە بطول انجامید در روزهای ٧ و ٨ آوریل سال ٢٠١٢ کنگرە “اتحاد یارسان” گرفتە شد و در این کنگرە “جنبش دمکراتیک یارسان” و یاریکورد” منحل، و سازمان دمکراتیک یارسان (سدی) را پایە گذاری و موجودیت آن اعلام شد.
بعد از کنگرە اتحاد، با ثمرە گیری از سابقە و تجارب گذشتە کادرهای درون دو سازمان منحل شدە، سازمان دمکراتیک یارسان تبدیل بە بازیگری واقعی در میدان و عرصە کار و تلاش سیاسی در درون جامعە کوردستان شدە است. سدی توانستە است افکار و رویکردهای سیاسی خود را در مورد مسائل “نەتەوەی” ، “لائیسیتە و سکولاریزم”، “عدم تمرکز قدرت” و ” خودمدیریتی” را با زبانی سیاسی روشن و شفاف اما صریح و بطور شفاهی و گفتاری بە گوش محافل سیاسی و افکار عمومی جامعە یارسان و کوردستان برساند. تلاش بر آن دارد این دیدگاەها و مواضع را بطور نوشتاری تهیە و منتشر و در اختیار اعضاء، هوداران و علاقمندان قرار دهد. سدی باور دارد کە نگرشهای اجتماعی و سیاسی دین یاری می تواند مشرب اصلی فلسفە سیاسی و خود شناسی”نەتەوەی”سم کوردی باشد.
داشتن جریانی سیاسی بە امید و اعتماد بنفس و بازیابی غرور و شخصیت تاریخی فرد یارسانی افزود. بعلت درک نادرست از رفتار سیاسی و نداشتن نگاە آسیب شناسانە و پدیدارشناسانە جامعە سیاسی کوردستان ایران این واقعە را بمثابەی زمین لرزەای سیاسی با تبعات خطرناک تلقی کرد. خیلی از عوامل و مهرەهای پایینی تشکیلات این احزاب، کە مجری سیاستهای سیاستگذاران حزب خود بودند، با گفتن مرثیە حرکت سیاسی جامعە یارسان را خطری برای ایجاد شکاف در جامعە کوردستان و چالشی جدی برای ناسیونالیسم کوردی در این بخش از کوردستان دانستند و علیە آن دست بە تبلیغ منفی زدند. از همە بدتر واکنش بدون تعمق و درایت و پر از اشتباە احزاب کوردی و حمایت و نقش آفرینی آنها از تأسیس ” یە کێتی زانایانێ ئایینی کوردستانی ئیران” بنمایەهای فکری ناسیونالسیم خام کوردی عریان و بنمایش گذاشت. هدف آنها از این اقدام آن بود کە حرکت یارسانی را حرکتی دینی معرفی کنند کە می تواند همطراز ” یە کێتی زانایانێ ئایینی کوردستانی ئیران” گردد و نمی تواند “بەشی” (سهمی) از خوان قدرت و تصمیمگیری سیاسی را در کوردستان داشتە باشد. عدم شناخت و آگاهی آنها را از این واقعیت غافل میکرد کە صرف نظر از اصول و عادات دینی و هستی شناسی و متافیزیک یاری، نگاە وتببین تاریخی یاری تلاشی برای بازسازی و احیای گذشتە تاریخی، سیاسی و هویتی کوردان است کە در زاگرس غربی و در جنگ جلولا و قادسیە بعد ازمقاومت و جانفشانی بی نظیر در برابر اعراب مسلمان بزانو در آمد.
چرا دستەجات گول خوردە یارسانی و جریانات حامی آنان در این مقطع مبنی بر استدلالات واهی و پوزشگرانه و و با سینه زنی برای کثرت گرائی جامعه ی کوچک یارسان که بغیر از استعداد مردمانش هیچی ندارد با ایجاد باصطلاح سازمان و پلاتفرم و غیرە چند شقه و مورد سوء استفاده و بهره برداری سیاسی و شخصی قرار میدهند؟ جواب این سئوال ساده و آسان است : اقتدراگرائی نمایندگی، سنت گرائی، جاه طلبی و جنگ قدرت و پست، تضعیف وحدت و پیوندهای اجتماعی جامعە یارسان و مانع تراشی برای سازمان دمکراتیک یارسان.
سدی بر سر این حقیقت و امر واقف است که دوری این دستجات یارسانی گول خوردە از سازمان دارای ریشەی گفتمان مشترک، سیاسی مستدل، ایدئولوژیکی و جهان بینی نیست، بلکه سلیقه ی، رفتاری و ریشه در تعصب و خشک اندیشی و مصلحت پروری شخصی و وابستگی بە دیگران دارد و با اتکا و ارجاع بە نظریات و دیگاەهای سایسی اربابان خود درستی نظرات و دیدگاهای خود را ملاک سنجش تمام برداشتها و نگرشهای سیاسی و اجتماعی مبارزات این جامعه قرار داده است.
ایجاد انشقاق و چند دستگی برای مبارزات مشترک یارسانی نتایج معکوس و جبران ناپذیری بدنبال دارد. عوامل وابستە پشت این ایجاد چند دستگی باصطلاح سیاسی نشانه ی سردرگمی موضوعی و سیاسی آنها ست که توانای تعریف منظم و سیستماتیک خواستها و اهداف کوتاه مدت و درازمدت مبارزاتی را ندارند. سازمان دمکراتیک یارسان باور دارد تمام انجمنها و تشکلات سیاسی و اجتماعی ابزار مبارزاتی هستند که در تناسب و تناوب با اوضاع سیاسی باید تحول، تغییر و اصلاح و انطباق یابند تا بتوانند جوابگوی نیازها و شرایط مبارزه و حال جامعه شوند.
حرکت و نهضت یارسانیان از زمانیکه سلطان سهاک با طرح نظام پیر و پادشاهی وارد فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی در منطقه شد و بخاطر آن نیز مورد تهدید و تعقیب قرار گرفت تا کنون نهضتی سیاسی و حرکتی اجتماعی بوده است و از آن تاریخ بە بعد، جامعه ی یارسان برهبری شخصیتهای فرهمند و پیشگام برای پاسداری و حفاظت از والاترین ارزشهای فرهنگی و هویتی منحصر به خود بە طور خستگی ناپذیر تلاش و پیکار کرده اند. نظام و پیمان بیا و بس پردیوری تا کنون توانسته است انسجام و اتحاد کم تا زیاد این مردم را محفوظ نگه دارد. نسل کنونی وظیفه و حتی با جرأت می توان گفت که مأموریت تاریخی دارد با توجه به اوضاع کنونی، جهان گرائی و گسترش و نهادینه شدن ارزش پلورالیسم فرهنگی وحدت جامعه خود را حفظ کند و روش مبارزات و زندگی اجتماعی و سیاسی آن را با علوم و ارزشهای جانشمول وفق دهد. باید بکوشد صدای آزدیخواهی و حق طلبی مردم خود کانالیزه کند و آن را از انحراف نجات دهد. زمانی هانای ما طنین افکن است که متحد و یکصدا هستیم.
جامعە یارسان از دوران بالویل تا کنون نوع مبارزە و روش تلاش فکری و رفتاری خود را تعریف کردە است و اگر چە در ظاهر امر تن بە حکومت رژیمی از نوع جمهوری اسلامی دادەاست، اما هیچ رژیمی تاکنون قادر بە دیکتە فکر و اندیشە آن نبودە است. این مبارزە هزار سالە بر اساس مهربانی، مدارا و مروت بودە است و تلقی آن از تنوع فکری و فرهنگی در جامعە، دمکراتیک و تولرانس بودە است. زندگی مسالمت آمیز را ضامن زندگی با سعادت و عادل دانستە است. با توجە بە تحولات ایران، منطقە و جهان، بنظر سازمان دمکراتیک یارسان، باید جامعە یارسان برای هر گونە تحول و تغییر سیاسی آمادە باشند. واقعەای ” مەڕ نو” ( غار نو) بدون آمادگی برنامە ریزی میتوانست بە ضرر و حتی نابودی جامعە یارسان منجر شود، چونکە آنوقت دیگر پیکار برای “بقاء” و ” هستی” است. جامعە یارسان باید تا حد امکان و مقدور از ساز و کارهای مبارزات مسالمت آمیز استفادە کند و برای ترویچ این نوع از فرهنگ مبارزاتی در ایران و کوردستان تلاش نماید، چونکە تجربە نشان دادە است کە رادیکالیسم و رفتار قهرآمیز از سوی طرفهای درگیر جامعە را از دور باطل خشونت، تبعیض و ترور خارج نخواهد کرد، و در بدترین حالت گروەها ، اجتماعات و جوامع دینی، اتنیکی و جنسی و غیرە را با سبعیت ، درندگی و خشونت مورد ظلم و جنایت قرار میدهد.
جامعە یارسان از سحر تاریخ بعد از اسلام با مرکزیت در ایلام و کرماشان ” از پیشقراولان و حاملین مشعل آزدیخواهی و سمت دهندگان مبارزات بومی در سرزمین ایران و کردستان می باشند” و بودەاند . سدی نە فقط میتواند از لحالظ ارزشی و رویکرد اجتماعی و فرهنگی ساکنین ایلام و کرمانشاە را نمایندگی کند، بلکە از لحاظ زبانی (منظور لهجەی گورانی است) و بە یاری داشتن میراثی از نوشتە نامەهای دینی خود زمینە و جای پای برای ایلامیها و کرماشانیها در درون تشکیلات خود داشتە باشد. فرزندان فاطمە لرە و رمزبار میتوانند در کنار همدیگر با بکارگیری پیام و رسالت اجتماعی و سیاسی اسلاف خود کە بە زبان گورانی تدوین شدە است مبارزە واقعی “نەتەوی” کورد ، کە متشکل از گروەهای زبانی و دینی است، ادامە دهند.
آن بخشی از فرزندان ایلام و کرمانشاە کە از دور بە “ناسیونالیسم” میهنی و دمکراتیک کورد با رهبری احزاب کوردی چشم دوختە و چشمانشان خیرە شدە بود و آنها را مجذوب خود می کرد بە این واقعیت رسیدەاند کە ناسیونالیسم کوردی سرابی بیش نبود. امروز شاهد هستیم کە خیلی از آنها پشیمان از این انتخاب هستند و از لحاظ فکری و سیاسی دچار سردرگمی و بن بست شدەاند. اما سازمان دمکراتیک یارسان باور دارد کە آنها با پیوستن بە این سازمان هوشیاری و بلوغ سیاسی خود باز خواهند یافت و می توانند با استفادە از استعداد و لیاقت فکری، مدیریتی و سیاسی خود سازمان دمکراتیک یارسان را تبدیل بە ابزاری سالم مبارزاتی برای ایلام و کرماشان کرد و دوبارە مرکز زاگرس غربی را دارای جایگاە تاریخی شایستە خود ساخت. سدی خانە تمام کسانی است کە برای تحکیم و تثبیر موقعیت سایسی جامعەای یارسان و تمام مردمان کرماشان و ایلام مبارزە و تلاش می کند.
سازمان دمکراتیک یارسان، کمیتە مرکزی

٧ آوریل ٢٠١٨
[wpforms id=”4162″]بازدیدها: 41
Yarsanmedia Yarsan Democratic Organization Official Website