یارسان مدیا
13/7/2016
سید اشکان حسینی “گوران”:
بخش دوم از: مجموعه مقالات

“حکومت“
در توضیحی کلی: به دستگاهی که مدیریت یک منطقه، سرزمین و یا کشور را برعهده میگیرد و در توضیح جزئی: نظامی است که تحت آن یک کشور یا یک اجتماع اداره میشود.
حکومت ابزاری است که بوسیله ی آن سیاست های دولت مورد اعمال واقع میشوند و همینطور این نهاد، خود سیاست گذار و تعیین کننده راهبردهای پیش روی کشور است.
نوع حکومت و شکلی که کشور با آن اداره میشود به نظامهای سیاسی مختلف، نهادها و ابزارهایی بستگی دارد که مورد استفاده ایشان قرار میگیرد.
این نهاد معمولا از سه بخش یا قوه (مقننه، مجریه و قضائیه) تشکیل میشود که در بعضی جوامع، حکومت ها به گونه ای ابدی یا موروثی کنترل امور را در دست دارند و دیگر جوامعی که دموکراسی نقش بسزایی در آن دارد نقش های سیاسی در جای خود باقی خواهند ماند و یا با تاکتیک، تئوری و ایده های جدید سیاسی و قانونی تغییر ساختاری میدهند اما، تغییر اساسی و جابجایی در میان افرادی ست که در این نقش ها و موقعیت ها قرار میگیرند؛ که در اینباره دانشمندان، تحلیلگران و اساتید علم فن در زمینه ی سیاست و حقوق، اعتقاد دارند که حکومت به تنهایی قابل مطالعه و بحث نیست، بلکه همراه با آن مطالعه ی انسانشناسی، اقتصاد، تاریخ، فلسفه، علم و جامعه شناسی نیز لازم دارد.
حکومت خودکامه:
توسط یک فرد اداره می شود که تصمیماتش موضوع هیچ محدودیت قانونی یا مکانیسم دیگری برای کنترل و نظارت مردم قرار نمیگیرد. خودکامگان به خدمتکار نیاز دارند درحالیکه ستمگران به برده ها برای پیشبرد کارهایشان نیاز خواهند داشت.
حکومت مطلقه:
توسط یک واحد اداره میشود که قدرت مطلق را در دست دارد.
این واحد میتواند یک فرد باشد، همانطور که در حکومتهای خودکامه است، یا اینکه توسط یک گروه اعمال شود.
کراتوکراسی: یا “قدرتسالاری“
به حکومتی که توسط قدرتمندان اداره میشود؛ در این نظام حکومتی آنهایی که از قدرت کافی برخوردارند، تا بتوانند با استفاده از نیروهایی همچو جسمانی، فیزیکی و یا حیله گری قدرت را در دست بگیرند و بر دیگران فائق گشته و در رأس امور قرار گیرند.
واژه حکومت مطلقه در لغت بمعنی نوعی از حکومت است که با ستمکاری همراه ست که لزومٲ نیاز به یک شخص ستمکار ندارد و این ستم میتواند بطور گروهی به مرحله ظهور برسد.
همانطور که بندهای بالا نیز گفته شد، ستمگران به برده ها نیاز دارند در حالیکه خودکامگان به خدمتکار برای پیشبرد کارهایشان نیاز دارند.
دیکتاتوری:
توسط یک فرد اداره میشود که تمام قدرت در سراسر کشور را در دست دارد.
این اصطلاح ممکن است به نظامی اطلاق شود که دیکتاتوری ها در آن به قدرت میرسند و بوسیله زور آنرا در دست خود نگاه میدارند، ولی ممکن است همچنین به وضعیتی اطلاق شود که در آن فرد دیکتاتوری بصورت قانونی بر سرِ کار بیاید ولی با اصلاح و دستکاری در قانون اساسی تدریجٲ تمام قدرت را از آن خود کند
(برای این نمونه میتوان اوضاع سالهای نزدیک گذشته و هم اکنون ترکیه که اردوغان ابتدا نخست وزیر سپس اولتیماتوم های ساختگی یی که براه انداخت که نهایتا منجر به دست بردن در قانون اساسی ادامه ی در کرسی ماندنش در درازمدت شد اشاره کرد)؛ در تمامی انواع دیکتاتوری ها توجه کمی به نظرات مردم میشود یا اصلٲ به آنها هیچ توجهی نمیشود.
برای مثال این ویژگی ها میشود به دیکتاتوری و حکومتهای نظامی که ارتش قدرت را در دست دارد و یا حکومتهای پادشاهی مطلقه که شاه و ملکه، یا حکومتهای خودکامه دینی که “ولایت مطلقه فقیه” قدرت را در دست دارد اشاره کرد.
نپتوکراسی: یا “خویشاوندسالاری“
نظامی است که توسط فامیل و خویشاوندان فرد یا گروه حاکم اداره میشود، در چنین نظامی تمام منافع و منصب ها به خویشاوندان افرادی که دارای قدرت هستند اعطا میشود.
فوبیاکراسی: یا “ترس سالاری“
به حکومتی گفته میشود که بر اساس ترس و نفرت اداره شود.
در این نوع از نظام حکومتی اصول کلی سازماندهی ها و اصول مرتبط و تمام اش برپایه و اساس، ایجاد و استفاده از ترس در بین مردم است، تا که بتوان آنها را مطیع و ساکت نگاه داشت.
از این نوع روش در تمامی اعصار زمامداران بسیاری از آن به اشکال و روشهای مختلف بهره جسته اند، در این ویژگی که مردم انسان هایی را که نمیشناسند را غیرقابل اعتماد میدانند بیشتر بآن دامن زده است و رایج ترین بیانات راجع به این مهم که باعث ابزار ترس شده، میشود باینکه توسط نظام حاکم کنونی (جمهوری اسلامی و ولایت فقیه) که میگویند فلان حزب، جناه و جنبش مانند: دموکرات ها، کمونیست ها، لیبرال ها، سوسیال دموکرات ها، مشروطه خواهان، سوسیالیست ها، سکولارها، لاییک ها و بصورت کلی تمامی دیگر پیروان ادیان و عقاید از هر حیث و نیز سایر گرایشات فکری و… را تجزیه طلب، انتحاری، وحشی، تروریست، ضد امنیت ملی، چنان، چنین و دسته ای القاب دیگر که باعث ترس اذهان عمومی گردد؛ سپس میگویند اگر دلاوری و رشادت ارتش، سپاه، ظابطین قضایی و دیگر نهادهای انتظامی نبود آنها کل کشور را به خاک و خون کشیده و اموال مردم را به تاراج برده بودند.
در حالی که غارتگر اصلی رتبه یکم خود این سردمداران رژیم اند که با توحش برعلیه دفاع مشروع عوام از هر جناح دیگر غیر خودی را به رعب و وحشت و انحراف فکری عموم ختم می کنند.
در طول چهار دهه گذشته نظام حاکم و متمرکز تک قدرتی (جمهوری اسلامی ایران) جدا از جنگ افروزی های گسترده با همسایگان، مداخلات نظامی، تشکیل و حمایت از گروه های تروریستی داخل و خارجی، باعث و بانی بودن در ایجاد ناامنی کشور و دیگر ملت های مختلف منطقه، چه بسا سازماندهی و حمایت از گروه های تروریستی در جای جای کره خاکی، حتی متهم به استفاده از سیاست های بیش از حد ترس سالارانه شده است، که منجر به تفکیک و تبعیض نژادی، قومی و جنگ نظامی و نیز جنگ سرد می باشد.
صرف نظر ازینکه ایشان شایسته چنین پست ها و منافعی هستند یا خیر، درین نظام حکومتی خویشاوندان و اقربای آنهایی که در مصدر قدرت هستند اهمیت بسیاری دارند و از هرگونه امکاناتی برخوردار می شوند.
در چنین حکومت هایی حتی اگر خویشاوندان شایستگی موقعیت های اعطا شده را نداشته باشند این موقعیت ها بایشان داده خواهد شد، چرا که فقط آشنای کلی در حکومت هستند، که وی قدرت را اکنون در دست دارد.
کاکیستوکراسی: “ناشایسته سالاری” یا “پخمه سالاری“
حکومتی است که توسط احمق ها ادراه می شود.
نظامی حکومتی که در آن بدترین یا کم صلاحیت ترین شهروندان در مصدر امور قرار میگیرند.
بنابه طبیعت نوع بشر که در زنجیره وراثتی دچار نقص و عیب میشود، اینگونه بیان شده است که هر یا اکثریت حکومتی که تا کنون پا به عرصه وجود گذاشته است، ممکن است مثال هایی از این نظام حکومتی را در خود گنجانده باشد.
نوع دیگر اینگونه نظام ها ایدیوکراسی یا احمق سالاری است.
سید اشکان حسینی
پایان بخش دوم.
[wpforms id=”4110″]بازدیدها: 124
Yarsanmedia Yarsan Democratic Organization Official Website