یارسان مدیا
08.10.2021
Democracy assistance and democratization
دانشگاە برگن
دانشکدە علوم سیاسی تطبیقی
پاییز ٢٠١٢
امیر سلیمی
قسمت دوم
توجه همیشه به بازیگران اصلی که برای ایجاد دموکراسی اهمیت دارند معطوف میشود، اما در بسیاری از موارد مشخص است که دیگر بازیگران کوچک میتوانند مانع این روند شده و آن را مختل نمایند. گروههایی که تصور میکنند یا معتقدند از تقسیم قدرت حذف شدهاند، این روند را پرهزینه میدانند، زیرا منجر به از دست دادن قدرت سرزمینی، اقتصادی و سیاسی برای آنها میشود. بسیاری از گروههای شبه نظامی و مسلح از گذاشتن سلاحهای خود بر زمین خودداری میکنند.
“علاوه بر این، دخیل دادن و مشمول نمودن آنها ممکن است خشونت را پایان ندهد: برخی گروهها استراتژی دوگانه خشونت و سیاست دنبال میکنند”
(.Jarstad and Sisk، 2009: 22)
این شرایط و روابط به ویژه در عراق و افغانستان پس از گذار قابل تأیید است.
ما میتوانیم ثبت کنیم که هر دو احزاب کُرد و شیعه در عراق جدید مشغول فعالیت سیاسی هستند، در حالی که هنوز نیروهایی مسلح دارند که گاه و گداری اقتدار و مشروعیت دولت مرکزی را به چالش میکشند. بسیاری از جنگ سالاران مانند دوستم، اسماعیل خان و اکنون پسر ربانی پیروانی دارند که میتوانند به قدرت متوسل شوند وقتی که تصور و احساس کنند کە موقعیت قدرت آنها تهدید شده است یا زمانی که به نظر میرسد قدرت مرکزی ضعیف است.
نوع دوم معضل، کارایی در مقابل مشروعیت است.
“معضل عمودی مستلزم انتخاب دشوار بین کارآیی و مشروعیت است. این امر به رابطه بین نخبگان و سیاستهای تودهای مربوط میشود. از یک سو، مشروعیت زمانی افزایش مییابد که مردم در همه مراحل و روند صلح دخالت داشته باشند و همچنین شانس داشته باشند در تدوین قانون اساسی جدید تأثیر بگذارند. از سوی دیگر، نخبگان اغلب علاقهمند به فرآیندهای غیر عمومی هستند ”
( .Jarstad and Sisk, 2009:23)
گزینەهای عملی که منجر به تغییر رژیم میشود به صورت موقعیتی وابستە بە شرایط است. گذار توسط بازیگران مختلف انجام میشود. طراحی رژیم جدید به طور مداوم توسط این بازیگران انجام میشود. میتوان بین گذارهایی که تحت سلطه نخبگان رژیم قدیم و سایر گروههای سازمان یافته هستند، یعنی انتقال از بالا یا تغییرات ایجاد شده از تودهها، یعنی گذار از پایین، تمایز قائل شد.
کارل و اسمیتر نتیجه میگیرند که تنها انتقال از بالا میتواند رژیمهای پایداری را ایجاد کند.
“تمایز بین موقعیتهایی که نخبگان همچنان بر زندگی سیاسی تسلط داشتند و شرایطی که دولتمرادن توسط جنبشهای تودهای آواره شدند و بین مواردی که بازیگران استراتژی و سازش چند جانبه یا تحمیل یک جانبه را انتخاب کردند، به این نتیجه رسیدهایم که “انتقال توسط عهد/پیمان” محتملترین گزینە بهینە است کە منجر به دموکراسی سیاسی میشود به جای انتخاب گزینە “گذار با تحمیل”.
.(Karl&Schmitter, 1991)
این راه حل مورد استفاده در دوران گذار یک مشکل دموکراتیک اساسی دارد، یعنی حذف بازیگران جامعه مدنی از پروسەی دمکراتیزایسون.
ادامە دارد…
[wpforms id=”4110″ title=”true”]