یارسانمدیا
٩م سپتامبر ٢٠٢٣ م
ضرور می دانم کە توضیحی کوتاە در مورد استفادە از واژە ” آخیز” در این متن از نظر خوانندە گذراندە شود. هر گروە اجتماعی و نحلە فکری دارای زبان خود است و در درون این زبان بە یاری امکانات و ابزار زبانی در حوزە دستگاە واژەگان، مفاهیم و مقولات افق نظری و فکری منحصر بفرد آنها ساری و جاری است. در حوزە اندیشە و زبان “یاری” ” آخیز” یعنی نوزائی، رنسانس و دوبارە برخاستن. انقلاب، ثورە، جنبش، قیام و نهضت مختص بە حوزە زبانی و نظام فکری دیگران است، اما بدلیل داشتن امکانات و قدرت سیاسی تبدیل بە مفاهیم کلیدی در فلسفە سیاسی حوزە تمدنی جهان اسلام شدە است. بە همین دلیل ترجیح دادە می شود کە در این متن از این واژە استفادە کنم. استفادە از نام ” ژینا” برای آخیز نیز بدین دلیل است کە نام اصلی او ” ژینا” است اما بدلیل سیاستهای آسیمیلاسیونی رژیم حاکم نام های بومی در ادارات ثبت احوال مردود می شوند و نام های گزینی بر خانوادە تحمیل می گردد. بزبانی سادە انسان ها سلب هویت می شوند.
در تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصر ایران انقلاب یا نهضت مشروطە ١٢٨٤-١٢٨٥، شهریور ١٣٢٠، ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و بهمن ١٣٥٧ از جملە وقایع و رویدادهای مهم بشمار میروند. فهم و درک روند و سیر تکاملی تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران با بازخوانی و بازنگری این رویدادهای بزرگ و سرنوشت ساز امکان پذیراست. آخیز ” ژینا” با شعار زن_زندگی_آزادی از این قاعدە مستثنی نیست، اما در همانحال اگر کاتالیزور و دینامیک رویدادهای فوق الیت و نیروهای خارجی بودەاند و با ” آمریت و فرمان” بە پیش راندە شدە اند، آخیز ” ژینا” جنبشی مردمی و دارای چشم اندازی اومانیستی و خودآگانە بودە است. مردم ایران قتل فجیع “ژینا” را دستاویزی برای اثبات هوشیاری تاریخی، سیاسی و اجتماعی خود قرار دادە و کلیت هستە نظام سلطە جمهوری اسلامی را از دو منظر نظری و سیاسی بە چالش جدی کشاندند، و امروز تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران را میتوان تحت نام دورەی بعد از ” ژینا” خواند.
سابقە و پیشینە شعار زن-زندگی- آزادی بە تئوریها و اندیشەهای زن محور حزب کارگران کوردستان و شخص عبداللە اوجالان بر میگردد. او با طرح “ایدئولوژی زن” می نویسد: تا زن آزاد نشود، جامعە آزاد نمی شود. زن_زندگی_آزادی یعنی زن آزاد، سرزمین آزاد و حتی مرد آزاد. ایشان این ایدە را در زمانی مطرح کرد کە اندیشەهای مارکسیستی-لنینستی او با ناسیونالیسم کوردی و اندیشەی کوردستان بزرگ در هم تنیدە شدە بود. او در این اندیشە یا نظریە زن کورد را مترادف با خاک کوردستان می داند کە مورد استعمار، استثمار، تجاوز و تعدی قرار گرفتە و رهائی نهائی این دو با هم رابطەای ارگانیک دارند. در تلاش است بین مادر خاک و مادر طبیعیت رابطە و پیوند ذاتی ایجاد کند، مادر طبیعت کە می زاید و مادر خاک کە محصول میدهد. هر دو، کشتزارهای هستند کە در آنها بذر میتوان افشاند.
آخیز “ژینا” بر محوریت شعار زن_زندگی_آزادی شکل گرفت و روز خاکسپاری “ژینا” را میتوان زمان زاییش این شعار دانست کە بزرگترین آخیز اجتماعی و سیاسی در ایران بعد از شورش/انقلاب ٥٧ بودە و است. این شعار اگرچە اول از طریق جریانات اقماری پ.ک.ک بە کوردستان ایران تسری پیدا کردە و بعدا تبدیل بە شعار اصلی و محوری آخیز ” ژینا” در سراسر ایران شد، اما نمیتوان آن را با همان معانی در اندیشە اوجلان یکی دانست.
شرایط سیاسی و اجتماعی فرد ایرانی در فرایافت تاریخی کنونی دارای مختصات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود است. با بسر کار آمدن جمهور اسلامی کرامت ، حیثیت و ارزش انسانی زن بە پایین ترین سطح خود در تاریخ معاصر ایران تنزل پیدا کردە است. زن بە حاشیەی فعالیت های سیاسی، اجتماعی. فرهنگی و اقتصادی، بالاخص در سطح کلان و مدیریتی و تصمیم گیری در این حوزەها، راندە شدە است. مبتنی بر نظام فکری و عقیدتی فقە شیعە کە دکترین نظام سیاسی حاکم است زن تبدیل بە ابژە، کالا و عنصری نابالغ گردیدە است و اختیار تعیین سرنوشت و ممارست ارادە و قدرت تصمیم گیری از او گرفتە شدە است. فریاد ” من زنم” در خود پیامی عمیق و از سوبژگی تاریخی و مقام و منزلت زن حرف می زند و تمام مناسبات و افق اندیشە ناسیونالیستی را بە چالش می کشد و خود را از قید بند وابستگی های ملی، طبقاتی، قوم مدار و شووینیستی رها می کند. با سوبژگی ” زن بودن” آزادی و زندگی شایستە قابل دسترسی است. زن می خواهد در امورات کلان جامعە دخالت مستقیم و مؤثر داشتە باشد و در تعیین سرنوشت خود بە زندگی معنا بخشد. آزادی با ” خودن بودن” قابل تعریف است، و این ” خود انسان” است کە “زندگی” را تعیین و مدیریت می کند.
جریانات ناسیونالیست مرکزگرا از آن عاجز بودند کە سادەترین تعریف از شعار زن_زندگی_آزادی ارائە دهند. برای انحراف و مخدوش کردن افکار و اذهان عمومی بطور موذیانە و سازمانیافتە مسائل خطر گسل و گسست ” وحدت ملی” و یکپارچگی ارضی” را از طریق رسانەهای اجیر شدە وارد ادبیات و شعارهای آخیز کردند. شعارها مبتذل و مانشووینیستی و ضد دیگری مرد میهن آبادی و مرگ بر سە فاسد ملا، چپی و مجاهد از مجموعە تلاشهای این نیرو عقب افتادە سیاسی و اجتماعی بود کە دچار نوعی نوستالژی کاذب شدە گشتە و حسرت روزها ی دور دوران پهلوی را میخورد. این جریان فکری و سیاسی واقعییات را وارونە نشان می داد در حالیکە در تمام مدت اوج آخیز ” ژینا” مردم فقط بە همان شعار محوری تکیە می کردند و در چهارچوب افق فکری و ارزشی آن ایران و جهان را مورد واکاوی و تحلیل قرار می دادند. شعار مردم روشن ، شفاف و صریح بودە است و هرگونە تلاش برای جعل، تحریف و تفسیر غلط عقیم خواهد ماند، همانطور کە تابحال ماندە است.
جریانات ناسیونالیست اتنیکی کورد نیز فقط بدلیل اینکە ” ژینا” اهل سقز بود دچار غرور کاذب و خام شدند و تمام تلاشهای خود را بکار گرفتند کە بە این آخیز رنگ و لعاب ناسیونالیستی کوردی بدهند و آن را بمثابەی کارت فشار علیە دیگران برای تحقق آرمانشهر خود در سپهر نظام اداری – سیاسی ” فدرالی” بکار گیرند. آنها در ترجمە و تفسیر خود از آخیز بە بیراهە رفتند. شعارهای آخیز و همگامی و همیاری مردم کورد با باقی ایرانیان را نادیدە گرفتە و تحقق آرمانهای آخیز ” ژینا” را مرتبط با نظام اداری و سیاسی فدرال میدانستە و میدانند. این جریانات، مثل جریانات مرکزگرا، در اسارات و انقیاد جزمی و مطلق اندیشەهای کهن و فرسودە اجتماعی و سیاسی خود گیر کردەاند و مبتنی بر قرائت ها ی ٤ دهەی گذشتە از مناسبات سیاسی و اجتماعی، جهان کنونی فرد ایرانی را تحلیل می کنند.
آخیز ” ژینا” تلاشی برای بازگرداندن کرامت و حیثیت زن و سوبژگی او در مدیریت جامعە و زندگی بود. با سوبژگی زن، انسان دیگر، مرد نیز بە مقام انسانی واقعی میرسد و آزادی حقیقی و زندگی شایستە را تجربە می کند. هستە آخیز “ژینا” ایرانیان را بە دور ارزشهای والایی انسانی جمع کردە بود. نشان داد کە هیچ امر و عنصری دینی، ملی و فکری مقدس و ازلی نیست و انسان از همە والاتر است و این انسان و تلاش و تفکر خود انسان است کە بە این ارزشها و بە سرزمین، ملت، اجتماع و جامعە معنا می بخشد. این مردم هزاران سال مسیر پر پیچ و خم تاریخ و زندگی سیاسی و اجتماعی خود را با هم طی کردەاند و آنها نیز کماکان تصمیم میگیرند تا کی/تا چە زمانی و بر اساس کدام ارزشها و اصول با هم بە این مسیر در حال و آیندە ادامە میدهند.
امیر سلیمی
اسلو،
٩م سپتامبر ٢٠٢٣ م