یارسانمدیا
19 سپتامبر 2024
نویسندە: منوچهر عزیزی
قسمت دوم
پیامدهای هویتزدایی

هویتزدایی فرآیندی پیچیده و چند بعدی است که میتواند پیامدهای گستردهای برای افراد و جامعه داشته باشد. هویتزدایی میتواند به تغییرات در نحوه ارتباط مهاجران با فرهنگ، زبان، ارزشها و هنجارهای خود منجر شود. این تغییرات نه تنها بر زندگی فردی، بلکه بر ساختار اجتماعی و فرهنگی مهاجران نیز تأثیرگذار است.
یکی از بارزترین پیامدهای هویتزدایی، از دست دادن هویت فرهنگی اصیل و مبدأ است. هویت فرهنگی شامل عناصر متعددی مانند زبان، آداب و رسوم، ارزشها، باورها، و تاریخ مشترک است. هنگامی که یک فرد یا جامعه به تدریج از این عناصر فاصله میگیرد و به سوی فرهنگ جامعه میزبان متمایل میشود، هویت فرهنگی اصیل و تاریخی تضعیف میشود.
این فرآیند میتواند به قطع ارتباط نسلهای جدید با گذشتهی فرهنگی خود و تضعیف هویت جمعی مهاجران منجر شود.
هویتزدایی میتواند تأثیرات منفی بر روابط خانوادگی و اجتماعی مهاجران نیز داشته باشد. در خانوادههایی که اعضا هویت فرهنگی متفاوتی را پذیرفتهاند، ممکن است تضادهای نسلی و فرهنگی افزایش یابد. برای مثال، والدینی که به هویت فرهنگی یارسانی و ایرانی پایبند هستند، ممکن است با فرزندان خود که به فرهنگ جامعه میزبان متمایل شدهاند، دچار اختلاف شوند. این اختلافات میتواند به تضعیف روابط خانوادگی منجر شود و حتی باعث ایجاد فاصله عاطفی بین اعضای خانواده گردد.
علاوه بر این، در جوامع مهاجران که هویت فرهنگی مشترک تضعیف شده است، ممکن است انسجام اجتماعی کاهش یابد و افراد احساس کنند که به یک جامعه یا گروه خاص تعلق ندارند. این وضعیت میتواند به کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش احساس تنهایی و انزوا منجر شود.
یکی از پیامدهای مهم هویتزدایی، کاهش انتقال فرهنگی به نسلهای آینده است. هنگامی که یک نسل از مهاجران هویت فرهنگی خود را از دست میدهد، این عدم انتقال به نسلهای بعدی نیز سرایت میکند. این به معنای از دست رفتن زبان، آداب و رسوم، هنرها، و حتی تاریخ فرهنگی است که میتواند منجر به فراموشی این عناصر در نسلهای آینده شود.
هویتزدایی میتواند تأثیرات روانی و اجتماعی منفی برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد. احساس بیهویتی یا سردرگمی هویتی میتواند به مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی، و کاهش رضایت از زندگی منجر شود. افرادی که هویت فرهنگی خود را از دست دادهاند، ممکن است دچار احساس بیارزشی شوند و نتوانند به درستی با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کنند.
در سطح اجتماعی، هویتزدایی میتواند به کاهش مشارکت اجتماعی و فعالیتهای جمعی منجر شود. افرادی که هویت فرهنگی قویی ندارند، ممکن است کمتر در فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مشارکت کنند و احساس کنند که به هیچ گروه یا جامعهای تعلق ندارند. این وضعیت میتواند به کاهش انسجام اجتماعی، فشارهای اجتماعی و افزایش احساس انزوا در جامعه مهاجران منجر شود.
فشارهای اجتماعی
فشارهای اجتماعی یکی از عوامل اصلی و تأثیرگذار بر فرآیند هویتزدایی خارجنشینها است. این فشارها به اشکال گوناگونی بروز میکنند و میتوانند تأثیرات عمیقی بر هویت فرهنگی افراد داشته باشند.
یکی از اصلیترین منابع فشارهای اجتماعی، انتظارات جامعه میزبان از مهاجران برای همگون شدن با فرهنگ غالب است. این انتظارات میتواند به شکلهای مختلفی از جمله توقع برای پذیرش زبان، هنجارها و ارزشهای جامعه میزبان بروز کند. در بسیاری از کشورها، به خصوص جوامعی که سیاستهای همگونسازی را دنبال میکنند، مهاجران تحت فشار قرار میگیرند تا به سرعت خود را با فرهنگ و سبک زندگی جامعه میزبان تطبیق دهند.
این انتظارات ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم اعمال شود. به عنوان مثال، در محیطهای کاری یا تحصیلی، مهاجران ممکن است با این انتظارات مواجه شوند که برای موفقیت و پذیرش در جامعه، باید زبان و رفتارهای فرهنگی خود را با جامعه میزبان همگون کنند. این فرآیند میتواند به تدریج به تضعیف هویت فرهنگی اولیه و پذیرش هویت جدید منجر شود.
نژادپرستی و تبعیض از دیگر عوامل مهمی هستند که میتوانند به فشارهای اجتماعی علیه مهاجران دامن بزنند. در برخی جوامع، مهاجران به دلیل تفاوتهای ظاهری، دینی/مذهبی یا فرهنگی با جامعه میزبان، با رفتارهای تبعیضآمیز مواجه میشوند. این تبعیضها میتواند به شکلهای مختلفی از جمله محدودیتهای شغلی، برخوردهای منفی در محیطهای عمومی و یا حتی خشونتهای فیزیکی و کلامی بروز کند. تجربهی نژادپرستی و تبعیض میتواند به مهاجران این احساس را القا کند که برای پذیرش در جامعه میزبان باید از هویت فرهنگی خود فاصله بگیرند و به فرهنگ غالب نزدیک شوند. این روند به مرور زمان میتواند به هویتزدایی منجر شود، به ویژه اگر مهاجران تلاش کنند تا تفاوتهای فرهنگی خود را مخفی کنند یا حتی از آنها دوری کنند تا کمتر مورد هدف تبعیض قرار گیرند.
نسلهای دوم و سوم مهاجران، یعنی کسانی که در خارج از کشور مبدأ والدینشان متولد شدهاند، به طور خاص با فشارهای هویتی متعددی مواجه هستند. این نسلها به دلیل قرار گرفتن در محیط فرهنگی جامعه میزبان از سنین کودکی، ممکن است با انتظارات متفاوتی از سوی خانواده و جامعه میزبان روبرو شوند.
از یک سو، خانوادههای یارسانی ایرانی معمولاً انتظار دارند که فرزندان خود را با فرهنگ یارسانی ایرانی و ارزشهای مربوطه تربیت کنند. از سوی دیگر، جامعه میزبان نیز انتظار دارد که این کودکان و نوجوانان با فرهنگ غالب همگون شوند و به هنجارهای اجتماعی آن پایبند باشند. این دوگانگی انتظارات میتواند منجر به نوعی سردرگمی هویتی شود که در برخی موارد باعث میشود نسلهای جوانتر به سوی همگونسازی با جامعه میزبان گرایش پیدا کنند و از هویت فرهنگی یارسانی و ایرانی خود فاصله بگیرند.
در بسیاری از موارد، مهاجران یارسانی ممکن است با تضادهای فرهنگی در جامعه میزبان مواجه شوند که باعث ایجاد فشارهای اجتماعی میشود. این تضادها میتواند در زمینههایی مانند آداب و رسوم، فرهنگ، مسائل دینی، روابط اجتماعی و ارزشهای خانوادگی بروز کند.
برای مثال، برخی از ارزشهای فرهنگی و آینی یارسانیان و ایرانی ممکن است با ارزشهای جامعه میزبان در تضاد باشند. این تضادها میتواند مهاجران را در موقعیتی قرار دهد که مجبور شوند بین حفظ هویت فرهنگی خود و تطبیق با ارزشهای جامعه میزبان یکی را انتخاب کنند. در صورتی که مهاجران احساس کنند که حفظ هویت فرهنگیشان ممکن است آنها را از جامعه میزبان جدا کند یا باعث مشکلات اجتماعی برایشان شود، ممکن است به تدریج به سوی هویتزدایی گرایش پیدا کنند.
شبکههای اجتماعی و گروههای همسالان نیز میتوانند به عنوان منابع فشار اجتماعی عمل کنند. برای مثال، جوانان یارسانی که در خارج از کشور زندگی میکنند، ممکن است تحت تأثیر دوستان و همسالان خود قرار گیرند که به فرهنگ جامعه میزبان بیشتر تمایل دارند. این فشارهای همسن و سالی میتواند به تضعیف هویت فرهنگی تاریخی و تشویق به همگونسازی با جامعه میزبان منجر شود.
همچنین، در مواردی که جامعهی میزبان از نظر فرهنگی کمتر پذیرای تفاوتها باشد، مهاجران ممکن است به این نتیجه برسند که برای تطبیق و پذیرش در این جامعه، باید هویت فرهنگی خود را تغییر دهند. این تغییر ممکن است به تدریج و با فاصله گرفتن از عناصر فرهنگی جامعە مبدأ و پذیرش هنجارهای جدید رخ دهد.
یکی دیگر از پیامدهای مهم هویتزدایی، ایجاد احساس بیتعلقی و بحران هویت در فرد است. مهاجرانی که هویت فرهنگی خود را از دست میدهند، ممکن است به تدریج احساس کنند که نه به فرهنگ جامعه میزبان تعلق دارند و نه به فرهنگ تاریخی و اصیل خود. این وضعیت میتواند به سردرگمی هویتی و احساس بیریشگی منجر شود.
ادامە دارد ……
بازدیدها: 1