Home / پانل آزاد / تراژدی پیچیدگی ساحت شگرف نیروهای زنده در دوران دراماتیک

تراژدی پیچیدگی ساحت شگرف نیروهای زنده در دوران دراماتیک

یارسانمدیا

٢٢.١٠.٢٠٢٤

 

مقاله. صدرا میرزایی، حسین اعظمی، سید اشکان حسینی

جریان غاصب انقلاب پنجاه و هفت ایران، یعنی حاکمیت سیاسی کشور، که خود را در قالب جریانی شیعه‌گرای جعفری اثنی عشری، جمهوری اسلامی معرفی  و تعریف نمود، همواره دارای روابط مخفیانه و آشکار گسترده‌ای با قدرت‌های فرامنطقه‌ای و جهانی بوده است.

اگر چه دستگاه اصلی قدرت از همان روزهای نخست تا به امروز شعار “نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی” را خط مشی سلوک و تعامل سیاسی خود با جهان معرفی کرده، ولی برخلاف این شعار در پیچ و تاب‌های سیاسی و اتفاقات بين المللی، هرکجا حفظ منافع حاکمیت و بقای آن مطرح بوده این شعار علناً توخالی شده است. از قرارداد مک فارلین با اسرائیل در جنگ با کشور عراق تا تعامل زیرزمینی با دمکرات‌ها در آمریکا، چراغ سبز اقتصادی به واردات بی‌رویه کالاهای چینی به کشور و خرید تسلیحات برای مونتاژ از کره‌ی شمالی و اخیرا نیز توافقات و قراردادهای اقتصادی، امنیتی و تور سفرهای وزارت خارجه با برخی دولت‌های عربی بیانگر در هم تنیدگی عمیق آرمان‌های قدرت طلبانه‌ی حاکمیت با پروپاگاندا و دروغ است.

 

جغرافیای ایران که دارای منابع بی‌نظیر زیرزمینی، رو زمینی و ذخایر وافر انرژی از جمله برق و نفت و گاز است، همواره نقش مهمی در تطمیع سیاسی قدرت‌های منطقه از طرف جمهوری اسلامی داشته است. کشور چین گرچه روابط تجاری وسیعی با کشورهای غربی و آمریکا دارد، اما رقابت مسکوت این کشور با کشور هم پیمان‌اش یعنی روسیه بر سر دسترسی ارزان به منابع جغرافیایی کشورهای دیگر بویژه ایران در سال‌های اخیر سبب نفوذ اقتصادی بیش‌تر این کشور و تقلا برای بستن قراردادهای بزرگ تجاری با حاکمیت سیاسی ایران شده است. نگاهی اجمالی به اثرات اقتصادی نفوذ چین در ایران نشان می‌دهد.

نابودی کامل تولیدات داخلی و صنایع ملی، تاراج زیرساخت‌های اقتصادی و علمی کشور همگی ماحصل سيطره اقتصادی کامل چین بر ایران و استعمار کشور با هماهنگی حاکمیت دینی می‌باشد. تعويض قدرت در آمریکا و روی کار آمدن دو دولت دهه گذشته، که سبب اجرای تحریم‌های سنگین تجاری امنیتی مالی و نظامی بر قدرت حاکم در ایران شد و شریان حیات دستگاه سیاسی تهران را که درآمدهای نفتی کلانی را دهه‌ها بود بی‌آنكه صرف آبادانی ایران شود به جیب می‌زد، قطع کرد. چنین بحران بی‌سابقه‌ای سبب شد تا نظام اسلامی ایران بیش از پیش برای بقای خود از منابع و ذخایر ایران هزينه کند، تا در ازای این باج دهی‌های گزاف، بقای سیاسی خود و جریان‌های مسلح و نیابتی‌های وابسته‌اش در منطقه را بیمه کند.

 

تداوم این تحريم‌ها چین را بر آن داشت تا با پذیرش پیشنهاد قراردادی بیست و پنج ساله از طرف ایران، مبنی بر واگذاری کامل بنادر و جزایر و پالایشگاه‌های نفت و گاز حوزه خلیج فارس و مراکز مهم نظامی در آب‌های آزاد خاورمیانه مستقر کند، تا در ازای آن مانع سقوط دولتی شود که زیر تیغ تحریم‌های کمرشکن آمریکا و غرب دست و پا می‌زند و در داخل نیز به کلی رنگ باخته است.

آن چه سبب تقویت و تسریع انعقاد قرارداد مذکور شد دلسردی سیستم اسلامی ایران از دمکرات‌های حاکم بر آمریکا بود. زیرا امید به پیروزی دمکرات‌ها سیستم حکومتی ایران را ماه‌ها چشم انتظار نگه داشته بود، اما بر خلاف تصور ولایت فقیه، جو بایدن در کلاف قانون‌های ایالات متحده آمریکا طوری گره پیچ شده بود که حتی بالاجبار نیز نام ایران را در مصاحبه‌های مطبوعاتی نمی‌آورد.

 

اگر چه عقبه‌ی روابط تجاری ایران با چین چیزی جز ویرانی زیرساخت‌های اقتصادی در بر نداشته است، اما تنگنای سیاسی جمهوری اسلامی و فروپاشی پایه‌های تحمیلی آن در میان مردم، سردمداران سیاسی را بر آن داشت تا برای بقای خود كليت اساسی اتکا به مجلس تشریفاتی خود برای اقناع افکار عمومی را نیز جهت دادن این امتیاز نادیده بگیرد. این قرارداد در شرایطی منعقد گردید که چین با وجود ده‌ها میلیارد بدهی‌های نفتی به ایران و رها کردن پروژه‌های عمرانی که هزینه آن‌ها را سال‌ها قبل كامل اخذ کرده بود (مانند بزرگراه تهران-شمال و چندین نمونه دیگر) کوچک‌ترین تعهد تجاری نشان نداده است. کشوری که حزب حاکم بر آن در هیچ معادله‌ی منطقی نمی‌تواند قابل اعتماد و اتکا باشد، اما بقای دولت ایران می‌طلبد قدرتی بزرگ همچو چین را با طعمه‌ای بزرگ چون خليج فارس را به سمت تضمین بقا جلب کند.

حال آن‌که چین از منجلاب‌های سیاسی خاورمیانه که قدرت‌هایی چون آمریکا هنوز در آن دست و پا می‌زنند تجربه‌ای ندارد.

 

هفته‌های گذشته نیز با بر سر کار نشستن حکومت دست‌نشانده و نمایشی پزشکیان از سوی دولت اسلامی و نظام ولایت فقیه به رهبری حلقه‌ی بیت خامنه‌ای، قراردادهای مشابه‌ای بسته شده است. البته این‌بار عادی‌سازی روابط با دولت‌های عربی برای گسترش نفوذ در منطقه و اصطلاحا حل مسائل امنیت مرزی و داخلی که از کشور عراق شروع کرده، در ازای دادن سوبسید راهی، انرژی از جمله آب، برق و خاک و سایر امتیازات اقتصادی و این بین هزينه مستقیم و غیرمستقیم از جیب اقشار مختلف جامعه پرداخت خواهد شد. این در حالی است که در پی بالا گرفتن تنش میان نیابتی‌های دولت اسلامی ایران با دولت اسرائیل، حکومت پزشکیان به نیابت از دولت ولائی سفرهای سیاسی دیپلماسی دیگری نیز به منطقه داشته است تا بتواند برای برون‌رفت از بحران موجود و جنگ‌های احتمالی مستقیم یا غیرمستقیم در منطقه چاره‌جویی کنند؛ و در پشت این دیدارها در آینده نزدیک شاهد برخی قراردادهای مجدد خواهیم بود.

 

با توجه به نکات فوق این‌بار نیز مناطق مختلف مرزی از جمله مردم کُرد حاشیه مرز دو سو و بخصوص جامعه یارسان که اکثرا بومیان مناطق مختلف مرزی این نواحی‌اند و اتفاقا اکثریت از قشر فرودست ایران نیز هستند، لازم است بیش از پیش با هشیاری تصمیمات و اقدامات لازم را برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار آتی از جمله تحولات زیست‌محیطی، پایانه‌ها، نقاط استراتژیک نظامی، انرژی، معدنی، نیروی انسانی و مواد غذایی انجام دهند. زیرا وضعیت موجود نشان‌دهنده موقعیتی‌ست که طی نیم قرن اخیر نادر بوده و احتمالات فراوانی در تغییر و تحولات قدرت سیاسی اجتماعی در ایران می‌رود.

 

از این رو وظیفه نیروهای زنده جامعه یارسان بجز هشیاری فکری، شناور بودن فیزیکی در میدان عمل مدیریت اجتماعی نیز است، تا در این پیچ و تاب غرب، کلاف گره‌پیچ شرق و کش و قوس داخلی سهم نان خود را از سفره کشور پس قرن‌ها بازگرداند.

جامعه یارسان بواسطه تجربه تاریخ اجتماعی خود ثابت کرده که بیشتر از استخر و حوضچه در دریا مهارت شناگری بالاتری دارد، به همین خاطر وقت آن‌ست تا از کنش محدود لوکالی و محلی و منطقه‌ای بیرون آید و در پهنه دریایی بنام ایران تمرينات خود را شروع کرده تا در دورنمای نیم قرن آتی وارد شنای ماراتون اقیانوس خاورمیانه و آسیا نیز شود.