Home / پانل آزاد / احترام بە آزادی بیان، احترام بە بالاترین آرمان بشریست

احترام بە آزادی بیان، احترام بە بالاترین آرمان بشریست

در مقدمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر ظهور دنیایی که در آن بشر در بیان عقیده، آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال و آرمان بشر اعلام شده است.
ولتر، روشنفکر فرانسوی در قرن هجدم از آزادی اندیشە چنین دفاع میکند:
«من دشمن تو و عقاید تو هستم، اما آماده ام در راه آزادی عقیده ات جان فدا کنم.»

تاریخ نشان دادە است کە آزادی بیان در هیچ کجایی دنیا بدون مبارزە و دگرگونی در افکار و فرهنگ مردم و قدرتمداران بوجود نیامدە است.
آزادی عقیدە و اندیشە بزرگترین تهدید برای افکار کهنە پرستانە و سیستمهای توتالیتر بحساب میآید، بهمین دلیل آزادی بیان در کشورهای غیر دمکراتیک بە بهانەهای گوناگون مورد تهدید و تعرض قرار میگیرد.
بخاتر تثبیت موقعییت و جایگاە خود، حکومتها و مقامهای ضد دمکراسی و واپسگرا سعی برآن دارند کە دمکراسی و آزادی عقیدە بە بهانەهای گوناگون محدود کردە تا بە حیات خود ادامە دهند. در همین منظر است کە تعریفهای از آزدی بیان کە با رفتار خودشان در تضاد نباشد، ارائە میدهند. گاە از امنیت ملی، گاە از خدشەدار کردن احساسات مردم و گاە از سؤاستفادە از آزادی بیان صحبت میشود.
الکسی دو توکویل یکی از مهم‌ترین متفکران قرن نوزدهم فرانسه از حق اظهار عقیدە چنین میگوید:
محروم کردن مردمی از آزادی به این بهانه که از آن سوء استفاده می کنند جنایتی بزرگ است و انسانی که حق اظهار عقیده و بیان فکر خود را نداشته باشد موجودی زنده محسوب نمی شود.

در جامعەی دمکراتیک و خردگرا، آزادی اندیشە معیاری اساسی و بالقوە برای پیشرفت جامعە و حق دمکراتیک انسانها بشمار میرود. اما در مقابل نقض و محدود کردن این آزادی همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشر منجر می شود کە در اعلامیه جهانی حقوق بشر جایگاه ویژه اخلاقی و سیاسی بە آن داده شدە است.
در جهانی کە دیکتاتوری و سیستمهای واپسگرا و ضد آزادیهای اساسی، از جملە آزادی بیان حکمرانی میکنند، جلو فکر کردن، انتقاد و نوگرایی میگیرند و بە بهانەهایی محتلف انسان از حق آزادی عقیدە، کە بالاترین آرمان بشر است، محروم میکنند.
جلوگیری ازبیان عقیدە تحت هر استدلالی باشد، بمثابە جلوگیری از رشد تفکر و بە عقلانی کردن جامعە تلقی میشود.

متاسفانە تا بحال تعریف دقیقی از آزادی نیست و در اینبارە تعریفهای گوناگونی ارائە دادە شدە است.
آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده؛ آزادی بیان ابزاری است برای رساندن اندیشه و عقیده‌ای به دیگران.
هگل باور داشت که آزادی جوهر حیات است. اما هواداران جستجوی حقیقت بر این باورند که پیشرفت دانش و آگاهی مستلزم این است که افراد باید آزادانه بتوانند نظرات و دیدگاەهای خود را باهم به میان و به بحث و نقد آن بپردازند.
در چنین فضایی کە امکان آزادنەی تبادل اطلاعات و بحث و نقد نظرات افراد بوجود میآید، امکان این که حقیقت کشف شود، به حداکثر می رسد. جان استوارت میل بر این عقیده بود که عقاید، لغزش پذیر است و مواردی تاریخی حاکی است که ما در کشف حقیقت خطا کرده ایم. این نشان میدهد کە افراد نمیتواند خود را بانی و صاحب حقیقت معرفی کند، زیرا بقول جان استوارت میل بعد از گذشت زمان میتوان کشف کرد کە در کشف حقیقت خطا شدە است.
اینجاست کە بقول توکویل “محروم کردن مردمی از آزادی به این بهانه که از آن سوء استفاده می کنند جنایتی بزرگ است.”
برای آزدی بیان حد و مرز کشاندن لطمەی جبران ناپذیری بە جستجوی حقیقت و امکان پیشرفت دانش و آگاهی و نوآوری را بطوری محدود میکند کە خود اقشار جامعە با پذیرش این واقعییت، آنرا بە یک نرم قابل قبول جامعە و مقدس قبول داشتە باشند.
جامعه‌شناس و مردم‌شناس معروف فرانسوی پیر بوردیو معتقد است کە فرد در طول حیات خود قابلیتهای را درونی کرده و در حقیقت بدل به طبیعتی ثانویه برای خویش می کند، به گونه‌ای که فرد بدون آنکه لزوما آگاه باشد بر اساس آنها عمل می کند. بوردیو این قابلیتها را هابیتوس (عادت وارە یا منش) مینامد.
در جوامع دیکتاتور زدە از جملە ایران، بسیاری از این منشها کە میتواند برای پیشرفت و حقیقت یابی و ارزشهای انسانی و جهان شمول زیانبار باشد، ناخودآگاە برای بسیاری از افراد این جوامع بە یک منش تبدیل شدە و خود شدەاند بخشی از این نرم.

آزاد بودن بە انسانها آزادی دانستن و فکر کردن و وجدان بیدار میبخشد. در هیچ مرحلەای از تاریخ نبودە که آزادی و دموکراسی بە سادەگی و بدون مبارزە و مقاومت بست آمدە باشد. پس آزادی باید مقدم بر هر چیز باشد و محدود کردن آزادی عقیدە زیر لوای هر استدلالی باشد، استبداد یا ظاهر می شود یا ادامه می یابد.
یک منش آزاداندیش میتواند بە بیداری وجدان افراد برای ساختن یک جامعە دمکراتیک کمک بسیار بسزایی باشد. از اینرو است کە در مقابل آزادی اندیشە هیچکس و افراد و سیستمی مقدس نیست و آزادی بیان باید مافوق هر چیز دیگری و در وجدان انسانهای آزاد تقدس پیدا کند.
آنوقت بقول پیر بوردیو این آزادمنشی تبدیل بە یک نرم درونی میشود و افراد جامعە براساس آن خودآگاە یا ناخودآگاە عمل میکنند.

منوچهر عزیزی

27/05/2019

[wpforms id=”4110″]

دیدگاهتان را بنویسید