یارسانمدیا
در اردوگاههای چپ و راست، دو گرایش اصلی یعنی سوسیالدموکرات و لیبرالدموکرات وجود دارند. وابستگی به جریان لیبرالدموکراسی معمولاً با اتهاماتی همچون حمایت از امپریالیسم و آمریکا همراه میشود، که نشاندهنده نوعی سوءبرداشت و عدم درک عمیق از بنیانهای نظری لیبرالیسم است.
تاریخ اندیشه لیبرالیسم را نمیتوان صرفاً به دوران مدرن محدود کرد، بلکه ریشههای آن را میتوان در دورههای ماقبل مدرن نیز جستجو کرد. در سدههای ششم و هفتم پیش از میلاد، شخصیتهایی همچون بودا، کنفوسیوس و زرتشت، هرچند با چارچوبهای فکری و فلسفی متفاوت، به مقولاتی بنیادین که امروزه در لیبرالیسم تعریف میشوند، مانند حق زندگی، مسئولیت، مالکیت و خودمختاری فرد پرداختهاند.
در تمدن ایران باستان، بهویژه در دوران هخامنشیان، رواداری مذهبی و سیاسی یکی از اصول حکمرانی بود که اسناد تاریخی موجود آن را تأیید میکنند. در آموزههای زرتشت، انسان بهعنوان محور مسئولیت اخلاقی قرار میگیرد و با پذیرش این مسئولیت، به نوعی از حقوق فردی نیز دست مییابد. این اندیشه بعدها در نظام دموکراسی آتنی نیز مطرح شد، هرچند که در آن زمان، تنها بخش محدودی از مردم از این حقوق بهرهمند بودند.
بر اساس نظریه دیالکتیک تاریخی هگل، هیچ ایدهای در خلأ به وجود نمیآید، بلکه در روندی پویا از دل تضادهای پیشین شکل میگیرد. به همین ترتیب، اندیشه لیبرالیسم کلاسیک نیز نهتنها از فلسفه دوران باستان، بلکه از دل تفکرات بنیادگرایی مذهبی قرون وسطی شکل گرفت.
در دوران مسیحیت قرون وسطی، کلیسا معتقد بود که عیسی مسیح پس از هزار سال دوباره ظهور خواهد کرد. اما با عدم تحقق این پیشگویی، کلیسا با بحران مشروعیت مواجه شد. برای توجیه این امر، برخی از رهبران مذهبی مسیحی اعلام کردند که عدم ظهور مسیح ناشی از گناهان بشر است. این تفسیر، دین را بهطور رسمی وارد حوزههای دنیوی کرد و کلیسا را مسئول اصلاح اجتماعی، توسعه دانش و حتی سیاست و اقتصاد دانست.
ریشههای سکولاریسم از همین فرآیند نشأت گرفت؛ کلیسا که تا آن زمان صرفاً نهادی معنوی بود، وارد حوزههای اقتصادی و سیاسی شد. در این میان، فرقهای از مسیحیان موسوم به فرانسیسکنها، که پیرو اندیشههای قدیس فرانسیس بودند، به این قرائت کلیسا اعتراض کردند. آنها معتقد بودند که رسالت اصلی مسیحیت سادگی، زهد، و بخشش گناهان است و نیازی به واسطهگری کلیسا برای درک خداوند وجود ندارد. این دیدگاه، بهتدریج باعث رهایی فرد از سلطه کلیسا شد و زمینهساز ظهور فردگرایی و استقلال انسان گردید.
این روند، سرانجام منجر به فروپاشی امپراتوری مذهبی مسیحیت و شکلگیری ملت-دولتهای مدرن در اروپا شد.
در نظام فکری یاری نیز، مفاهیم خودمختاری فرد، حق زندگی، و مسئولیت اخلاقی جایگاه برجستهای دارند. اما در مورد مالکیت خصوصی، که یکی از ارکان اصلی لیبرالیسم مدرن است، نشانههای مستقیمی در این اندیشه مشاهده نمیشود. بااینحال، انجام اعمال خیرخواهانه برای سعادت عمومی از ارزشهای بنیادین این تفکر محسوب میشود.
بنیامین مرمو:
کردار کشتتن هر چە مکالی
پری ویتنا فردا ورمالی
دواود مرمو:
کشت و کردارن هرکس مکالون
پری ویتنا فردا ممالون
پیر موسی مرمو:
او یاریش یارە کشتش کردارە
هم ور ممالو هم سر قطارە
رزبار مرمو:
یار شرط شون کردار مکالون
خرمنش وستن فراد ممالون
سلطان مرمو:
میردان بالایی
مردان مواچدی نختە بالایی
او پا مکردی سنگین پالایی
او جم نساندی بش زیایی
نواچدی قصە حرف گمرایی
نشکندی او جم بس و بیایی
رزبار مرمو:
یار زوانی
و کار نمیو استای زوانی
و تشنە ممانو بلو و هانی
هانی وشک بیو خجل بمانی
یادگار مرمو:
در سر نفس خود ماندی مردی
بە یاران کینە نکردی مردی
مردی آن نیست افتادە کنی
دست افتادە بگیری مردی
( رودکی: گر بر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر ار نکتە نگیری ، مردی
مردی نبود فتادە را پای زدن
گر دست فتادەای بگیری ، مردی)
پیر سلیمان سیستانی مرمو:
یاران نە جمدا دل باران و هم
هرگز نستانان بش زیاد و کم
پیر طاهر اصفهانی مرمو:
یاران نوان هیچ دل و کینەوە
بنیشان نە جم و آمینەوە
پیر چین کاشانی مرمو:
دست و دلی ویت بکرە شرە
هر کاری بدە آنە مکرە
نان نامردان هرگز مورە
چنی ناکسان اقرار منیرە
تو و کچ شرطان دست یار مدرە
شیخ امیر مرمو:
میردان و خدمت یاوان او کمال
خدمت ارشادن ژە چشمەی زلال
شیخ امیر مرمو:
نواتە نین
راز درونم نواتە نین
راگەی دین یار شیشە بنی ین
نە راگە گزاف نە جی منی ین
شیخ امیر مرمو:
دوسان دس شرط داشان چنی هم
مبو چوین گیجن قاپی بو محکم
ار ساتی صد جار دس بنی پیوە
دوبارە بیو آ شون ویوە
شیخ امیر مرمو:
کج بازی نین
میدان یاری کج بازی نین
یارم نە یاری ناراضیش نین
بی منی و گزاف خود سازیش نین
هرکس باچو من منش منین
آنە سخن دز مرد ری نین
دویرن نە کردار کردەی یارسان
موزیش آو صف گروی خاران
شیخ امیر مرمو:
هرکس کردە کرد چنیش ننالا
چی نە مراتب مرتبەی عالا
نوروز سورانی مرمو:
هیچ کس نخذمت نبو نامحرم
موران بشی یا زیاد یا کم
خان الماس مرمو:
یارسان هرکس و بخت ویتان
کردار کردە میو و ریتان
هرکە نامەی ویش ها دسەوە
خاس مدن و خاس گس و گسەوە
خاموش مرمو:
از مشنوینە
موچیاریت مکری ار مشنوینە
هرگز منیرە دستت و سینە
مواچە ویم خاصەنان آی گسە نینە
در گفتمان یاری، مفاهیمی همچون قرارداد اجتماعی، مسئولیت فردی و جایگاه عدالت در تنظیم روابط اجتماعی بهوضوح مطرح شدهاند. در بسیاری از متون کلامی یاری، افراد به انجام مسئولیتهای اجتماعی خود تشویق میشوند و رعایت شایستگی، صداقت و پایبندی به اصول یاری بهعنوان مبنای کسب حقوق فردی و اجتماعی در نظر گرفته میشود.
دموکراسی بدون آزادی، نمیتواند جامعه را به سمت پیشرفت و شکوفایی سوق دهد.
حق و حقوق افراد نباید به معادلات عددی اکثریت-اقلیت تقلیل یابد و تحت عنوان “مصلحت عمومی” قربانی شود. در یک ایران دموکراتیک آینده، تمامی افراد، بدون در نظر گرفتن تعلقات فکری و عقیدتی، باید از حق مالکیت، آزادی و حق زندگی برابر برخوردار باشند.
در این مسیر، نباید آزادیخواهان و دگراندیشان را تحت حاکمیت اکثریت سرکوب کرد. قدرت اکثریت نباید به ابزار مشروعیتبخشی به استبداد جمعی تبدیل شود. آزادی افراد، پایه اصلی هر نظام دموکراتیک است و هرگونه محدودیت بر این اصل، جامعه را از مسیر دموکراتیک خود منحرف خواهد کرد.
آینده ایران دموکراتیک باید بر پایه احترام به آزادیهای فردی، حقوق برابر برای همگان و استقلال نهادهای اجتماعی و سیاسی از هرگونه استبداد اکثریتی یا اقلیتی شکل بگیرد.
امیر سلیمی
نروژ – اسلو
۱ فوریه ۲۰۲۵ میلادی
بازدیدها: 11