Home / امیر سلیمی / جامعە یارسان و قالبها و سمبلهای باصطلاح نەتەوی و چند حرفی

جامعە یارسان و قالبها و سمبلهای باصطلاح نەتەوی و چند حرفی

یارسان میدیا

امیر سلیمی:

مبارزات صد سالە هویت خواهانە کە ناشی از خود شناسی و هوشیاری تاریخی و هویتی نە تەوەی کورد می باشد هموارە چشم انداز تشکیل دولت نەتەوەی داشتە است. نەتەوی کورد در ایران و در دیگر کشورها دارای تنوع گویشی و دینی در درون خود هستند. مناطق کوردستان ایران کە شامل شهرهای کرماشان، کوردستان، ایلام و بخشهای از آدربایجان غربی می شود از ناهمگونی و تفاوتهای فرهنگی، دینی، مذهبی و گویشی زیادی برخوردار است.

امیر سلیمی
امیر سلیمی

کوردستان ایران اگر شبیە هندوستان نباشد بی شک از کرکوک بیشتر دارای اختلاط اتنیکی، زبانی و دینی است، و همانطور کە “حکومت متمرکز” بر اساس شعار ایدئولوژیکی ” یک ملت، یک زبان” در تهران دیگر نمی تواند ایران را بشیوەی مدرن و دمکراتیک ادارە کند، هیچ حکومتی فدرال یا مستقل نیز نمی تواند بر اساس ” یک لهجە، یک ملت و یک مذهب” کوردستان بزرگ یا کوردستان ایران را ادارە کند. ساکنان ایلام و ارومیە بدلیل تفاوت گویشی نمی توانند باهم در بارە سادەترین موضوع روزانە با یک گویش کوردی یک مکالمە دە ثانیەی داشتە باشند.

احزاب کوردی موجود، کە بیشتر دارای خاستگاە و پایگاە موکریان هستند، برای من بعنوان فردی متعلق بە جامعەای یارسان دارای آبشخور نظام فکری، رویکردها و منش و رفتارهای اخلاقی و باورهای ارزشی احزاب ” سوران زوان” و بیشتر ” امت اسلامی”هستند تا سرمایەهای ارزشی ما قبل آن کە در زاگرس پایە نظام سیاسی بودە است. گویش سورانی و مذهب سنی هموارە دو رکن اصلی مبارزە هویت خواهی آنها را تشکیل دادە است. بر اساس نگرش و دیدگاهای سیاسی خود “نەتەوەی کورد” را در ایران تشریح و تعریف کردەاند، و برای معرفی هویت نەتەوەی از قالبها و سمبلهای همچون ” روز شهیدان”، “روز جمهوری مهاباد” و “روز پرچم کورستان” استفادە می کنند ( این ارزشها نە اینکە پروسەی تاریخی را از سر گذراندە باشند، بلکە حتی نهادی نەتەوی وجود ندارد کە در این مورد تصیمی سیاسی بر اساس دادە علمی، تاریخی و جامعە شناسی گرفتە باشد) . جامعەای چند ملیونی یارسان، نە اینکە مخالف یا دشمن ارزشهای دیگران باشد، اما نمی تواند بر اساس این ارزشهای تراشیدە شدە سیاسی نظام ذات انگار خود را تعریف کند. هیچکدام از ارزشهای مافوق برای اکثریت جامعە یارسان دارای هیچگونە کاربرد، پیام ، معانی و مفاهیمی نییستند کە بتوان براساس آنها خود را بعنوان “کورد خالص” شناساند. کوردهای ایران بعد از اسلام و گرویدن بخش بزرگی از آنها بە دین تازە و تبدیل شدن بە پادوان جنگ سالاران مسلمان عرب و اعضای “امت اسلام” فاقد مشترکات نەتەوەی (بگیر از لباس کوردی) هستند. تاریخ ماقبل اسلام برای ما کوردها میتواند هوشیاری نەتەوی مشترک را باز احیا کند. سقوط پرسپولیس در مقایسە با سقوط هگمتانە برای ما کوردها، اخلاف مادها، بی ربط و بی معنی است. سقوط پرسپولیس حادثە سیاسی و نظامی در همسایگی مادها بود، اما سقوط هگمتانە شکست سیاسی و آغاز دوران زیردستی و اعمال سیاتهای و رفتارهای تحقیر آمیز و تبعیض آمیز پارسها بر مادها بود.

داریوش برای ترساندن مادها و از بین بردن قدرت قدیم ماد فره‌ورتیش را با دماغ و زبان و گوش بریده در هگمتانه گرداند و بعد مصلوب کرد و همکاران او را در قلعه ی هگمتانه پوست کندند. چیثر‌تخمه می خواست سلطنت دیااکو را تجدید کند. داریوش بقیه شاهان را فقط اعدام کرد اما فره ورتیش و چیثر تخمه را که شاهان مادی بودند با دستهای خود گوش و بینی و چشم آن‌ها را در آورده و پوست همکاران آن‌ها را کند.

بدنبال انقلاب فرانسە در سال ١٧٨٩ “ملت” تبدیل بە مفهومی انقلابی و رادیکال شد کە دیگر در برگیرندە تمام آحاد و ا‌قشار مردم بود، نە اقشار مقتدر،متنفذ و دستگاە اشرافیت و روحانیت. ایدە فرانسە بعنوان ملت دیگر بوسیلە نهاد سلطنتی و شخص پادشاە تعریف نمی شد، بلکە “ملت” آنرا از طریق و بر اساس قانون اساسی حمل می کرد. وحدت جمهوری داشتن زبان مشترک می طلبید. زبان (لهجەی پاریسی) فرانسە کنونی بعنوان زبان انقلاب در مقابل دیگر زبانهای باصطلاح زبانهای محلی مثل باسک، برتون، کاتالان و پروونس رسمیت پیدا کرد. جمهوری تازە فرانسە مجبور بود بر خلاف ایدە ” وحدت طلبانە” با زور و اجبار زبان فرانسوی را تبدیل بە بخشی مهم از سیاسی فرهنگی و سیاسی خود برای ساختن “ملت فرانسە” کند. قانون جمهوری فرانسە برای شهروند بودن شروط پوست و ریشە تباری قائل نبود، بلکە در عوض احترام و رعایت قدرت نهادهای اداری جمهوری، زبان فرانسوی و میراث فرهنگ فرانسوی برای پذیرش در جمهوری ضروری میدانست. در رمانتیسم آلمانی زبان آلمانی جایگاە ممتازی داشت. زبان آلمانی فقط وسیلە ارتباط و انتقال افکار نبود، بلکە بوسیلە و از جریان این زبان جهان هستی رنگ آمیزی و ساختە می شد. بنا بر این نگرش مناطق فرهنگی ویژگیهای منحصر بفرد خود را در آلمانیها بر می انگیخت. بر اساس این نگرش رمانتیسم ملی آلمانی بنیان نهادە شد و بزودی نیز شکل سیاسی روشنی بخود گرفت. بیسمارک (مرد آهنین) با تشکیل رایش دوم توانست حکومت مقتدر خود در سراسر آلمان بگستراند. پیش زمینەی وحدت آلمان پیروزی در سە جنگ پیاپی و وحدت شاهزادە نشینهای آن بود.

در ایران قرن ١٩ نیز باید برای ایجاد و تشکیل دولت – ملت دست بە اقدامات مشابە زد. جنبش مشروطە درایران اولین حرکت خاورمیانەایها برای استقرار نظام پارلمانی بود و قانون اساسی آن نیز، با توجە بە محدویتهای زمانی آن، خود مدیریتی اداری – سیاسی در شکل نظام ایالات و ولایات را برای جامعە ایران در خود گنجاندە بود. آگاهان بە روند و پروسەهای سیاسی در ایران در دوران ملی سازی – پروژە مشروطە – اذعان می کنند کە “ملت ایران” بعنوان یک واحد تعریفی برای ساکنین آن دستاورد و محصول هیمن دوران است. هیچ سندی موثق تاریخی در ادبیات سیاسی دوران ما قبل مشروطە وجود ندارد کە از نام “ایران” بە مفهوم کنونی ذکری کردە باشد. ملت، بیشتر در ادبیات فارسی بمنظور دین یا مذهب مورد استفادە قرار گرفتە است. پهلوی اول نیز با الهام از تجربە و پروسەی “ملت سازی” و چگونگی ایجاد ” دولت-ملت” در اروپای دوران متأخر رنسانس (نوزایی فرهنگ) و اوایل عصر روشنگری بدون توجە بە تمایزات و تفاوتهای هویتی، زبانی و گویشی نەتەوەهای ایران، با تختە قاپو کردن عشایر و ایلات و سرکوب جنبشهای مردمی کە دارای خاستگاە اجتماعی ایلی-نەتەوی بود دست بە ملت سازی و ایجاد دولت- ملت در ایران زد. پایەهای تئوریک فرایند جم و جور کردن قدرت مرکزی و فرایند “دولت – ملت” در ایران از طرف متفکرینی چون فروغی، تقی زادە و داور و دیگران تعریف شد و با استدلال سیاسی رضا شاە مبنی بر از بین بردن نهاد خان سالاری مستبد پیشامدرن، باج خواهیهای شبە استعماری انگلیس و روسیە و مبارزە با فقر، بی سوادی و خرافە پرستی جامەی عمل و واقعیت پوشید. اما نتایج این متمرکزسازی تا کنون، و بعداز تقریبا١٠٠ سال، هموارە جامعەای ایرانی را بە محاق بردە است. عیسی خان صدیق در رسالەای در بارە نظام آموزشی ایران در سال ١٣١٠ در دانشگاە کلمبیا، بقول علی نجات غلامی می نویسد کە: “ا ز یک سو در فصول اول از ضرورت این متمرکزسازی در مقابل آن بحران‌ها سخن می‌گوید و از سوی دیگر در فصول پایانی از متمرکزسازی به مثابه یک ضعف منتهی به بوروکراسی سخن می‌گوید که «تفاوت‌های» محیطی و فرهنگی و مبتنی بر سبک‌های زندگی را نادیده گرفته و بدل به یک دستگاه ناکارآمد اداری شده است که تکنسین‌هایی بی روح و فضایی از پشت‌میزنشینی چاکرانه را حاصل آورده است”. بدلیل تجاوز و تعرض بە حقوق دیگران بر اساس باور و تعلقات تباری، زبانی و اعتقادی قانون اساسی مشروطە نتوانست حقوق شهروندی را حمایت و پاسداری کند، و در نتیجە مطالبات هویت خواهانە از آن روزگار تاکنون ادامە داشتە است و مشروعیت خود را از مبارزە برای رفع تبعیض و خود مدیریتی سیاسی میگیرد. آنچە خالد عزیری در سمینار فنلاند در ٢٥ دسامبر ٢٠١٨ در مورد “نەتەوەسازی” گفت، با توجە بە تجربیات تاریخی کشورهای کە در نتیجە اضمحلال امپراتوریها بوجود آمدند، تنها نسخەای است کە می توان با استفادە و بر اساس آن “دولت” بوجود آورد. یعنی ساختن نەتەوە پیش شرط اساسی و اولی دولت است. سئوالی کە باید مطرح کرد این است: آیا خالد عزیزی و حزب دمکرات کورستان و دیگر احزاب “سوران لهجە” و ” سنی مذهب” این نسخەی تاریخی نەتەوەسازی را برای کوردهای یران بکار می گیرند یا اینکە راەحلی دیگر در نظر دارند؟

تاکنون احزاب کوردی رسما در این مورد نگاە و نظر خود را شفاف و صریح بیان نکرداەند، اما از حرفهای عزیزی میتوان فهمید کە حدک و حدکا، کە قبلا تحت نام حدک شناختە میشدند، در درون تشکیلات خود دست بە ترویج “ناوچەگرایی” و تبلیغ برای آن زداەند. این “ناوچە” بغیر “موکریان و حومە” با تعلقات گویشی “سورانی” و مذهب” سنی ” نمی تواند جای دیگرباشد. پس میتوان نیتجە گرفت کە نگاە و رویکرد اکثر جریانات سیاسی کورد بە این موضوع هژمون گرا است و تنها استدلالی کە مبارزە خود را بر آن استوار کردەاند این است کە : نەتەوی کورد خواهان حق تعیین سرنوشت است. اما نەتەوی کورد همانطور مثل “ملت ایران” در ظاهر بدون تشریح و تعریف باقی ماندە است و هرگونە تلاش برای تعریف ساختار و بافت نەتەوی کورد با تهمت “جاش” و “خائن” بە کنار راندە می شود. ناسیونالیسم ایرانی – شیعی و کوردی سوارنی و سنی مذهب، اگر چە در مقابل یک قرار گرفتەاند، اما در درون خود تنوع و کثرت و چند صدائی را تحمل نمی کنند.

آمریکای جنوبی (جز برزیل) همە دارای زبان، خاک بهم پیوستە و رشد اقتصادی مشابهە هستند و این شروط از آنها یک ملت بوجود نیاوردە است. این وضع در مورد اتریش و آلمان و عربها نیز صدق می کند. میبینیم که هر ملت میتواند بیآنکه به زبان مشترکی حرف بزند، شکل بگیرد و موجودیت بیابد و به مبارزه دست بزند، (نظیر اندونزی، هندوستان، غنا …) یا اینکه زبان مشترک داشته باشد اما سرزمین مشترک و مناسبات اقتصادی مشترک نداشته باشد (مثلا در کشورهای عربی شرق میانه).

بی شک نقاط و وجوە مشترک فرهنگی در بین اقوام و نەتەوهای دور و همسایە وجود دارد. مسلمانان جهان با وجود داشتن چندها دولت-ملت از طریق ایام رمضان، قربان و دیگر مناسک اسلامی پیوندهای عمیق معنوی با هم دارند، اما این اشتراک فرهنگی و دینی از آنها یک “نەتەوە” بوجود نیاوردە است. این امر در مورد مسیحیان جهان نیز صدق می کند. کوردها نیز در ایران نوروز و دیگر اشتراکات فرهنگی با سایر نەتەوەها دارند، اما این نمی تواند از آنها ملت همگون و یکنواخت بسازد.

هر گونە تقسیمات اداری و سیاسی مبنی بر زبان، نژاد و دین منجر بە پاکشویی اتنیکی می شود. عدم تمرکز بر اساس دادن اختیارات بە ساکنین هر منطقە اعم از شهر و روستا کە مردمان و ساکنین آنها شهر و امور خود را در تمام زمینەها مدیریت کنند بهترین راە حل برای شهرهای رنگارنگ زبانی، اتنیکی و دینی ایران است . اعلامیە مربوط بە حقوق اشخاص متعلق بە اقلیتهای ملی یا قومی، دینی و زبانی مصوب مجمع عمومی در قطعنامە ١٣٥/٤٧ مورخ ١٨ دسامبر ١٩٩٢ نیز روشن است و با الهام از آن میتوان پروسەی عدم تمرکز را در ایران مدیریت کرد ،و ایران را تبدیل بە یوگسلاوی و عراق و سوریە نکرد. آنچە کوردها، عربها، آسوریها،ارمنیها، ترکمانها، چچنیها و کلدانیها در مناطق خودمدیر عفرین، جزیرە و کوبانی بوجود آوردەاند میتواند برای ادارە شهرهای ایران کە دارای تنوع و تکثر هستند راە حلی عملی و پویا باشد بدون آنکە نیازی بە فدرالیزە یا تجزیە ایران باشد ( باید منتظر تأثیرنقش و نتیجە حضور دوبارە ارتش ناسیونالیست بعث در روژئاوا/شمال سوریە شد). مادها اولین نەتەوەی تاریخی بودەاند کە داری حکومت بوداەند و عدم تمرکز را بە اجراء در آوردەاند و بە مردمان هر شهر یا طوایف اختیارات سیاسی و ادرای میدادەاند. بدون شک با تجزیە ایران گروەهای اتنیکی باید تا قبل از تأسیس حکومت فدرال یا دولت-ملت خود، دوران پاکشویی اتنیکی و زبانی را بر سر مرزها از سر بگذرانند، آنهم تازە باید قدرتهای منطقەای و جهانی با پشتیبانی از این یا آن نەتەوە با راە اندازی جنگ نیابتی بە تصفیەحسابهای خود بپردازند، و بر ویرانەهای سرزمین های نەتەوهای ساکن ایران اقتدار سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را بنیان نهند.

جامعەای یارسان، بعنوان جامعەای هوشیار و آشنا بە موقعیت خود و احترام بە رنگارنگی ایران و کوردستان دارای پروژەی سیاسی است کە “روداری سیاسی’ در اولویت آن قرار دارد. رواداری باید منبع الهام برای پلورالیسم (چندفرهنگی)، آگاهی، آزادی مذهبی، ایدئولوژی و فلسفە سیاسی و به رسمیت شناختن تفاوت های زبانی، اتنیکی ، دینی و مذهبی و باورهای سیاسی و اجتماعی در میان شهروندان باشد. بنا بر این کوردستان و ایرانی آزاد بدون عدم تمرکز ( هر شهری دارای اختیارارات سیاسی در امور خود) و رواداری و پلورالیسم سیاسی غیر ممکن است.

امیر سلیمی

اسلو،

٣١ دسامبر ٢٠١٨

[wpforms id=”4110”]