Home / پانل آزاد / سیستم نامتمرکز و فدرالی، آلترناتیوی ضروری و ممکن برای نجات محل زندگی‌مان

سیستم نامتمرکز و فدرالی، آلترناتیوی ضروری و ممکن برای نجات محل زندگی‌مان

فرشید سلطانی

یارسان مدیا
‏30‏.06‏.2020
فرشید سلطانی

روز پنجشنبە مناطقی از شهرستان پاوە دچار آتش سوزی شدە و و فعالان زیست محیطی و اعضای انجمن ژیوای و نیز مردم طبیعت دوست این حریق را اطفا کردند اما آتش سوزی سیر سریالی بە خود گرفتە و چندین بار تکرار شد.

در آخرین مورد از این آتش سوزی‌ها، روز یکشنبە، سە تن از مدافعان زندگی و محافظان طبیعت زاگرس بە نام‌های مختار خندانی، یاسین کریمی و بلال امینی جان خود را از دست دادند.

این نخستین مورد از قربانی شدن شهروندان و ساکنان زاگرس و کردستان در آتش بی‌توجهی و بی لیاقتی مقامات رژیم اسلامی ایران نبود.

پیش از این نیز در سال ٩٧، شریف باجور و امید کهنه‌پوشی از اعضای انجمن سبز چیا و محمد پژوهی و رحمت حکیمی‌نیا از نیروهای جنگل‌بانی در جریان آتش سوزی مراتع و اراضی مریوان طعمە حریق شدە و جان خود را از دست دادند.

البرز زارعی یکی از اعضای تشکل‌های مردم نهاد استان کهگیلویە و بویر احمد نیز در خرداد ماە گذشتە در عملیات ‎اطفاء حریق مناطق طبیعی شهرستان ‎گچساران در این استان، دچار سوختگی شدە و به علت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.

مواردی اینچنین در درجە نخست، مسئولیت را متوجە دولت مرکزی و مزدوران و نمایندگان جیرەخوار آنها در استان‌ها و شهرهای اطراف می‌کند، تمام این افراد دلسوز و از جان گذشتە بە دلیل نبود امکانات، قربانی آتش سوزی شدند و این امکانات باید توسط حکومت مرکزی در اختیار مناطق مختلف قرار بگیرد اما برای مثال تنها موردی کە رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی ایران در آن بە سرعت عمل می‌کند ارسال نیروهای سرکوبگر و ادوات نظامی جهت نابودی مردم و طبیعت است.

بی‌توجهی و بی‌تفاوتی حاکمان جنایتکار ایران دربارە آتش سوزی‌های اخیر در زاگرس، بخصوص مناطق مختلف کردستان در حالی‌ست کە چندی‌ست رژیم با استفادە از توپخانە و سلاح‌های سنگین و هلی‌کوپتر جنگی، مانطق کوهستانی میان دیواندرە، سقز و مریوان را بە آتش کشیدە بود و نە تنها عبور و مرور مردم ساکن این محدودە را ممنوع اعلام کردە بود بلکە بە فعالان زیست محیطی نیز هشدار دادە بود کە در صورت آتش سوزی ناشی از گلولە باران این مناطق، هرگونە تلاش جهت اطفای حریق ممنوع بودە و در صورت مشاهدە افراد، بە آنها شلیک خواهد شد.

بە جرات می‌توان گفت کە این فاجعە بارترین اتفاقی‌ست کە می‌توند برای یک جامعە رخ دهد. نبود امکانات ایمنی و مجهز برای اطفای حریق و نیز ممنوعیت تلاش برای حفاظت از محیط زیست و طبیعت سرزمین آبا و اجدادی توسط یک حکومت اشغالگر و جنایتکار.

بدون شک با سرپا ماندن حکومت اسلامی ایران و در نتیجە آتش سوزی‌های گستردە در زاگرس کە از قرار معلوم سال بە سال بر دامنە و ابعاد آن افزودە می‌شود، زندگی در این مناطق را غیر ممکن ساختە و نخستین پیامد انسانی آن کوچ اجباری و مهاجرت گستردە و تغییر کامل دموگرافی کردستان خواهد بود. مسئلەای کە البتە دولت‌های ایران و ترکیە کاملا از آن راضی و خشنود خواهند بود.

اما تصور نمایید کە در یک سیستم نامتمرکز و فدرالی، امکانات و بودجە کافی در اختیار این فعالان زیست محیطی قرار گرفتە و آنانکە جانشان را در راە حفظ طبیعت و جانداران موجود در آن گذاشتەاند وظیفە اطفای حریق و نیز احیای آن را بە عهدە گیرند.

بدون شک وضعیت با آنچە کە امروز می‌بینیم بسیار متفاوت خواهد بود و این از تفاوت‌های بنیادین میان یک سیستم فدرالی و نامتمرکز و یک سیستم مرکزگرا و منحصر بە مرکز است.

در دورانی کە ما در آن زندگی می‌کنیم و نیز جبر جغرافیایی بە ما حکم می‌کند برای در امان ماندن از نابودی خود و عزیزان و محل زندگیمان باید بە سوی یک سیستم نامتمرکز و فدرالی حرکت کردە و تا آنجا کە ممکن است قدرت را خرد کردە و میان نقاط مختلف ایران پخش کنیم.

[wpforms id=”4110″]

 

بازدیدها: 286