یارسان مدیا
26.12.2021
ن: امیر سلیمی
فرد امروزی با شیفتگی و ایمان بە – تا درجەی تقدس و تعبد- ازرشهای دمکراسی و حقوق بشر، آنها را راە حل تمام مشکلات و معضلات جامعە میداند. برخلاف گذشتە پای منبر موعظە مرشد، ملا و رهبر نمینشیند (این تحول اجتماعی خیلی مثبت است) و حتی تا آنچا پیش میرود کە نظامهای فلسفی و نهادهای سیاسی را بە نقد میکشد. افراد بە این قانع نیستند کە نظرات و عقاید دیگران و خوانش آنها از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی را دربست و بدون چون و چرا بپذیرند. بسیاری از این افراد معتقدند کە در نتیجە تجربه و کسب اطلاعات دارای عقاید و نظراتی از آن خود هستند- هرچند از دیگران و منابعی اخذ و کپی کردە باشند- و در مورد هر موضوع بزرگ و مهم سیاسی و اجتماعی بە خود حق اظهار نظر و صادر و تجویز کردن نسخە میدهند.
تعاریف مختلف و متنوعی از دمکراسی- از نگاە سیاسی و جنبەهای علمی-آکادمیکی- وجود دارد، اما هستەی اصلی آن دال بر آن است کە مردم میخواهند در امر حکومت مداخلە کنند و در تصمیم گیریهای مربوط بە سرنوشت خود حق ابراز نظر داشتە باشند. قبلاً این حق در گرو اقتدار و قدرت نیروهای اجتماعی و اقتصادی بود- اشراف و اعیان- کە تولید و تأثیر اقتصادی داشتند. آنها دخالت و تأثیر نیروهای اجتماعی پایینی جامعە را در امور کلان آن توهینی بە خود و موقعیت خاص خود میدانستند. وجود دارد طبقاتی ممتاز چون حاکمان مستبد، مدعیان حقایق مطلق و نگهدارندگان کلیدهای رستگاری کە قدرت تشخیص سعادت انسان را در انحصار خود میبینند. ولی تاریخ چند هزارسالە بشر ثابت کردە است کە آرزوی نامیرای انسان بە زیستن در آزادی است، این آرزو در نقاطی در این کرە خاکی با اعلامیە جهانی حقوق بشر (بعضی آن را فتحنامە لیبرالیسم میدانند) بە تحقق پیوستە است و انسان بە فردیت و بعداً بە دارای حقوق بودن نائل گردیدە است.
آیزیا برلین روسی تبار انگلیسی در قرن بیستم آزادی را بە دو گونە منفی و مثبت تعریف کردە است. اولی ویژە نظامهای سیاسی دمکراتیک است و دومی ویژە نظامهای سیاسی توتالیتر و عوامگرا. ما در ایران آخری را در سال ٥٧ تجربە کردیم. همە در عمل نتوانستند هرچە کە میخواهند تحت عنوان “آزادی” انجام بدهند، پس قشر روحانی به رهبری خمینی ارادە عمومی را در خود خلاصە و محدود کردند.
جامعە یارسان خیلی دیر و از سال ٥٧ بە بعد وارد فاز نوینی از تاریخ مبارزات سیاسی خود بە شیوەی مدرن (البتە بیشتر اسباب آن و کم و بیش افکارش) شد. بدین معنا کە به تدریج شیوەی مدرن مبارزە کە در قالب سازمان یا حزب تجلی یافت آشنایی پیدا کرد، اما نتوانست بە موقعیت و جایگاە مناسب برسد کە معلول علتها و عواملی چند گونە و متنوع میباشد کە بیشتر از همە ساختار و بافت مناسبات اجتماعی آن، عدم اعتماد بە نفس، عدم آگاهی از پیشینە تاریخی خود و نداشتن تجربە کار سازمانی از عوامل تأثیرگذار و مهم آن بود.
در دورەی کنونی نیز بازتولید عوامل فوق و عدم رشد فرهنگ سیاسی و کار سازمانیافتە پاشنە آشیل جامعە میباشد. فرد یارسانی دارد در دشت کربلای دیگران سرگردان به دنبال “کهن الگو” های مجعول میگردد و برای مردم یارسان و در پیچیدن نسخە و تجویز آن سرآمد است. همانطور کە در مقدمە این نوشتە ذکر آن رفت دارای اعتقاد و نظرات هستند، اما بیشتر از دیگران گرفتە و میگیرند و با استدلالهای آنها برای جامعە خود خط و نشان میکشند.
افراد هرچند کە دارای حقوق هستند اما نیاز دارند کە استعدادهایشان را پرورش دهند و این کار با دولت و حکومت و احزاب و دیگر نهادی مدنی (در دوران آزادی و دمکراسی) یا احزاب و سازمانها کە رهبری جنبشهای مردمی (در دوران مبازرە برای آزادی، عدالت و دمکراسی) را بر عهدە دارند انجام میگیرد.
نهادهای یارسانی و در رأس آنها سازمان دمکراتیک یارسان به عنوان سازمانی دارای مسئولیت کە ابزار تشکیلاتی در دست دارد (البتە محدود هم هست) باید در پرورش مردم نقش مثبت خود را انجام دهد. بزرگترین وظیفە سازمان در کنار فعالیتهای سیاسی خود پرورش مردم نیز هست، اگرچە این کار در دوران دیجیتال- اطلاعات و شبکەهای اجتماعی طاقت فرسا است. مردم با وارد شدن بە وادی جهان اطلاعات مطلع میشوند، اما از آن ناخود آگاهند کە این شبکەها فقط ذهنیت آنها را در قلمرو قدرت و منافع خود شکل میدهند و بە خدمت اجرای برنامەهای خود در میآورند. فقط با رسیدن بە مرحلە داشتن “خود آگاهی، دانایی یا ذرە ذات” یا همان “کلاوی چوی هلگریایە” انسان بە درک و فهمی واقعی از جهان و موقعیت خود و جامعەی خود میرسد.
امیر سلیمی
اسلو
٢٥ دسمابر ٢٠٢١
[wpforms id=”4110″ title=”true”]