Home / اردلان حدادی / “شرحی بر اوضاع سیاسی اتنیک‌ها و پیروان عقاید”

“شرحی بر اوضاع سیاسی اتنیک‌ها و پیروان عقاید”

 

یارسانمدیا
‏23‏.09‏.09

ن: اردلان حدادی

در مقدمه جریان حاکم بر ایران را می‌شود اینگونه معرفی کرد: حداقل‌های زندگی و حتی زنده ماندن انسان‌های تحت حکومت این حاکمان برای آنها هیچ اهمیتی ندارد. فقط زنده ماندن (و نه کیفیت زندگی آنها) کسانی مهم است که موافق اینگونه حکومت دیکتاتوری و مستبد هستند و از جیره‌ی عمومی به ناحق آنقدر در حال چپاول هستند که ناکسان وبی‌خردان بر تخت قدرت و ثروت هستند. دانایان و پاک‌دلان و ساده اندیشان در انزوا و فقر و سختی و یا فرار و مهاجرت. فراموش نشود که برای ماندن بر اریکه قدرت از هر ابزاری استفاده خواهند کرد. از پول‌های بی نام و نشان تا خون ریختنه بی حد و مرز برای سرکوب آزادی بیان و اندیشه و حق طلبی. زندان‌ها در ایران از زنان و مردانی ُپر هستند، که صاحب اندیشه و تفکر و نواندیشی و آزادی خواهی هستند که اگر حبس ساکتشان نکرد مرگی مشکوک باعث سکوتی ابدی می‌شود.

تمام اتنیک‌های ایران وطن پرست هستند نه نژادپرست، و سرزمین خویش را خانواده‌ای با

سلایق متفاوت می‌بينند که هدف اتحاد است. با تمام اختلاف‌نظرها، بارها ثابت شد متحد هستند. اما حاکمان ناحق ایران چون وطن پرست نیستند از این اتحاد می‌ترسند و برای تخریبش هر جرمی مرتکب شده‌اند تا بتوانند بین جوامع مختلف و مردم تفرقه ایجاد کنند. هر بار با شکست و رسوایی مواجه شدند، چون این تفرقه افکنی ها بیشتر و بیشتر چهره‌ی سیاه حاکمان را عیان کرد، تا اتحاد را بیشتر و محکم تر کند و یکی از این مردم شرافتمند ایران کُردها هستند و من فعال و آزادی طلب یارسانیِ کورد و ستمدیده‌ی ایرانی هستم، که می‌توانم در افکار و کلامم نماینده‌ی تمام مردم ستمدیده‌ی ایرانی باشم. چون خواسته‌ی همه‌ی ما یکی است و آن آزادی ایران از دست دیکتاتورهای جهل‌اندیش منزوی است. من می توانم یک کورد بلوچ ترک عرب فارس بختیاری لر باشم. در تمام جهان، برای بیان آنچه بر مردم ایران می‌گذرد و کسی از آن اطلاع ندارد

کسی نمیداند که هرچه در هر جایی از جهان کمترین حقوق بشری است، در ایران ممنوع و نایاب است و به قیمت جان حاصل می‌شود. حداقل‌های خوراک و پوشاک و مسکن برای کمتر یا آنقدر باید کار کنی و به خواسته های خود نرسی تا از عمر تو کم شود.

به ازای هر روز از کار و زندگی در ایران که من یکی از آنها هستم. کسی نمی‌داند که برای بیان  آزادانه‌ی عقاید و افکار در ایران باید بدانی که یا خفه ات می‌کنند یا آنقدر زندانی می شوی تا حرف و عقیده ات را پس بگیری که من یکی از آنها هستم.

کسی نمی‌داند که در ایران فقر چه چهره‌ی ترسناک و اشکباری دارد. فقری که با وجود این‌همه منابع و نعمت طبیعی بی‌معناست هر ایرانی با حداقل سهمش از منابع کشورش می تواند به حداقل رفاه اجتماعی و اقتصادی برسد. اما بهره برداری از منابع ملی در دست کسانی است که کیسه های برداشت‌شان هیچ وقت پر نمی‌شود و طمع قدرت و ثروت، آنها و نسل‌های بعدشان و طرفداران جیره خوار آن را مانند خونخواران سیری ناپذیر به مکیدن این منابع انداخته است. این منابع بطور انسانی و مشترک میان تمام صاحبان این منابع تقسیم نمی‌شود، تا تضاد طبقاتی و فقر آنچنان در میان عموم گسترش پیدا کند که جرم‌های اجتماعی و اقتصادی و خواسته و ناخواسته آماری فاحش داشته باشد، من یکی از آنها هستم.

کسی نمی‌داند منابع میهن ما که متعلق به تک تک مردم ایران است کجا و چگونه به تاراج برده می‌شود. سهم هر شخص از منابع سرزمین خود که حداقل‌های آرامش و رفاه اجتماعی و اقتصادی است را اینگونه از سفره مردمان خود در عیان و نهان دزدیده‌اند. در مسیر منافعی خصمانه به باد داده‌اند. اینک مردم هرچه می دوند به مقصد نمی رسند نعمت ملی در جام ملت نیست وعده‌ای را همچون امثال من مجبور به مهاجرت کرده است. بعد از تمام سختی‌ها که گذشت و تمام نشد تا اکنون که دلتنگ وطن هستیم و اینجا خانه‌ی دوم ما شد.

به امید روزی که مقام هر انسان در هر مکانی از این زمین، محترم و در امنیت باشد و به حقوق اولیه ی انسانی خود دست یابد، بدون در نظر گرفتن مرزها، نژادها، عقاید و جنسیت‌ها.

مهماِن ناخوانده ی شما اما انسان

اردلان حدادی

۸.سپتامبر.۲۰۲۳

[wpforms id=”4110″]