Home / احمد مرادی / حفظ «تمامیت ارضی» با تعریف کنونی؟!

حفظ «تمامیت ارضی» با تعریف کنونی؟!

 

یارسانمدیا

نویسندە: احمد مرادی

مقدمه

یکی از محدودترین اشتراکات رژیم جمهوری اسلامی و اپوزیسیون برانداز بویژه مرکزگرایان ناسیونالسیت در سالهای اخیر، استفاده از گفتمان «حفظ تمامیت ارضی ایران» و برچسب تجزیه طلبی به مخالفان خود بوده است. این دو قطب متضاد از این گفتمان به عنوان اهرمی برای تسلط، سرکوب و منزوی کردن مخالفان خود برای رسیدن به اهداف خاص استفاده می کنند و خود را در ترویج و عادی سازی آن همسو می بینند.

نظام ولایت فقیه بە منظور فراهم کردن فضای سرکوب و سرپوش بە فساد گستردە در ساختار مدیریتی خود، از چنین گفتمانهای تفرقه انگیز بهره میگیرد و خطر از هم پاشیدگی کشور را در صورت تضعیف نظام، توسط امکانات تبلیغاتی زیادی کە در اختیار دارد بە افکار عمومی تزریق میکند. با این حال، این مقاله بیشتر به سازمان‌ها و گروه‌های اپوزیسیون جمهوری اسلامی می‌پردازد که مدعی جایگزینی آن با الگوی حکومتی مبتنی بر اصول دموکراتیک است که بتواند به خواسته‌ها شهروندان پاسخ دهد و اختلافات میان مردم ایران را حل و فصل کند.

برخی از این سازمانها و شخصیتهای مخالف نظام اسلامی نیز از ثمره تفرقه  افکنی بی نصیب نمی‌مانند و از برچسب تجزیه طلبی و گفتمان خطر تجزیه ایران و حفظ “تمامیت ارضی” علیە گروهای هویت‌خواە استفاده میکنند و آنها را از معادلات و بدیل‌های سیاسی دور نگه میدارند. آنها پس از  ده‌ها  بحث و رایزنی سیاسی، نتوانستەاند به یک پلاتفورم مشترک برسند که بتواند نگرانی‌های گروهای هویت‌خواە را برطرف کند و حمایت لازم آنها را برای گذار از نظام حاکم جلب کند. این جناحهای سیاسی مخالف نظام با مشروط کردن «حفظ تمامیت ارضی ایران» برای هرگونه همکاری و هم‌گرائی، موجب ناامیدی هویت‌خواهان و بخشی دیگر از اپوزیسیون میشوند. این جناح سیاسی کە مشروعیت خود را در میان اقلیتهای ملی میبیند، چنین راهبردی را ادامه چرخه استبداد کنونی و گذشته می دانند و معتقدند با وجود چنین افقی، همکاری برای تحول سیاسی در یک روند دموکراتیک پیش نمیرود، بلکه متکی به شرایطی خواهد بود که منافع همه گروه های ملی و مذهبی ایران را در بر نمیگیرد.

نگاهی به ریشه‌های تبعیض ساختاری در ایران

صرف نظر از نوع حکومت، اعم از پادشاهی یا جمهوری اسلامی، نقش محوری مذهب رسمی شیعه و زبان فارسی در تعریف ایران، از جمله سرچشمەهای اصلی تبعیض نهادینه شده و در نتیجه انگیزه جدایی‌طلبانە در ایران بودەاند. زیرا این تعریف هویت، فرهنگ و حتی منافع معیشتی افراد خاص ایرانی را در بر می گیرد و سایر شهروندان را در موقعیتی قرار می دهد که به این کشور تعلق نداشته و یا به آن وابسته نیستند.

این دو محور مانند موتور “جذب و طرد” عمل میکنند و بە شهروندانی کە در دامنه این دو مؤلفه قرار میگیرند سر و گردنی بلندتر از سایرین بخشیده میشود و کسانی کە از پدر و مادری کُرد یا بلوچ بدنیا میآیند، یا پیرو مذهب رسمی کشور نیستند، از این ویژگیهای کلیدی محروم و مورد تبعیض واقع میشوند. وضعیت معیشتی مردم کُرد و بلوچ که برای امرار معاش به مشاغل خطرناکی مانند کولبری یا سوخت‌بری روی می آورند و یا محرومیت جوانان یارسانی از رسیدن به مشاغل و مناصب سیاسی که شایسته آنهاست، همه شاهد و سند تبعیضات نهادینه شده در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران است.

اولویت‌بندی شهروندان بر اساس زبان و مذهب نه تنها آثار نامطلوبی بر بخشی از شهروندان در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی داشته است، بلکه هویت مشترک ایرانی و نقش منسجم آن را به‌ عنوان یکی از عناصر مهم لازمه همزیستی کاهش داده است.

اصرار ناسیونالیستها بە حفظ ساختار کنونی

با توسعه فناوری اطلاعات و افزایش امکانات تبادل افکار و عقاید، هویت سازی و سوق دادن جامعه چندفرهنگی به سوی یکسانی دشوارتر شده است، روشی که در ٤٥ سال حکومت جمهوری اسلامی تجربه شده است. این رژیم با استفاده از سیستم صدا و سیمای جمهوری اسلامی، نمازخانه و سایر امکانات تبلیغاتی در کشور، تلاش کرد جامعه ایران را به یک اردوگاه واحد مذهبی، ضد غربی و ضد اسرائیلی تبدیل کند. اما نه تنها در این تلاش شکست خورد، بلکه جامعه را به سمت فروپاشی و تنش های اجتماعی سوق داد. ناتوانی رژیم کنونی در دستیابی به اهداف خود نشان می دهد که چنین استراتژی در آینده هم کارساز نخواهد بود. بر اساس این تجربه، اگر جناح مرکزگرا بخواهد آلترناتیو جدی برای رژیم حاکم ارائه کند، اولین قدم این است که تشابه هویتهای مختلف در ایران بزرگ را بە رسمیت بشناسد.

آیا اپوزیسیون رژیم اسلامی می‌تواند از پیروی از مسیر نظامهای گذشته اجتناب کند و در عوض برای ترمیم روابط گسسته بین مردم ایران و ایجاد بارقه‌ای از امید برای زندگی عادلانه در آینده گام بردارد؟ بە هر حال، منش ملی‌گرایان و عظمت‌گرائی بخشی از اپوزیسیون خوش‌بینی زیادی برای دوران پس از گذار ایجاد نمیکند.

این دسته از احزاب و سازمانها با گرایش‌های مرکزگرای و ناسیونالیستی، حفظ تمامیت ارضی ایران را در جامعه تک زبانه و تک فرهنگی روایت میکنند و این گفتمان را محور تعاملات سیاسی خود، به ویژه در مواجه با هویت‌خواهان قرار می دهند. حتی برخی از این جریانات و شخصیت های سیاسی، ادامه حاکمیت رژیم کنونی را بر تغییرات اساسی در ساختارهای که منجر به تبعیض در ایران شده است، ترجیح می دهند، هرچند ادامه این حاکمیت کشور را به فروپاشی کشانده.

پیگیری گفتمان “حفظ تمامیت ارضی” و موضع قطبی و سیاه و سفید «با ما یا تجزیه طلبی» دیدن آن، مانع اصلی هر شکلی از همکاری، وحدت و ائتلاف مخالفان بودە است و منجر به ناامیدی بخش بزرگی از سازمانها که راه حل دیگری برای همزیستی ایرانیان در نظر دارند شدە است.

نقش احزاب «هویت‌خواە» در ایجاد فضای بی‌اعتمادی

در بلوک مقابل احزاب و تشکل های مرکزگرا، احزابی داریم که نوعی تمرکز زدایی قدرت و تغییرات اساسی در تقسیمات کشوری بر اساس قومیت و ملیت را به عنوان راه حل بهتری برای ایران چند ملیتی میدانند. آنها خواستار بازتعریف ایران بر اساس واقعیت قومی و زبانی هستند. این احزاب که عمدتاً از قومیتها و ملیتهای هستند و در معرض تبعیض دارند، سیستم فدرال مبتنی بر قومیت و ملیت را پیشنهاد می کنند، اما رسماً خواستار جدایی از ایران نشدەاند.

اما مشکل اینجاست که این احزاب هویت‌خواە اگرچه تجزیه ایران را در برنامه سیاسی خود نمی‌گنجانند اما نتوانستەاند رفتار و منش سیاسی خود را از آنچه تجزیه طلبی نامیده می شود جدا کنند. به عبارت دیگر نتوانستەاند فعالیت سیاسی را مطابق با برنامه سیاسی خود پیش ببرند.

فعالان این احزاب در حالی که در برنامه های سیاسی خود خواستار حل اختلافات در چارچوب ایران هستند، در سخنرانی های رسمی و غیررسمی رویای مثلاً یکپارچه سازی چهار منطقه کردستان و ضرب پول ملی را مطرح می کنند. از این رو این تصور را به افکار عمومی منتقل می کنند که برنامه سیاسی این جنبش ها می تواند نوعی تاکتیک و سیاست برای زمینه سازی اقدامات دیگر باشد. بنابراین احزاب هویت‌خواە نتوانستەاند اهرم گفتمان «خطر تجزیه ایران» را از دست جناح سیاسی مخالف خود بگیرند و باید به نوبه خود مسئولیت عدم اعتماد در اپوزیسیون را بر عهده بگیرند.

نقش جریانات سوم در فضای سیاسی قطبی شده اپوزیسیون

در میان مخالفان جمهوری اسلامی، گرایش‌های ایدئولوژیک گوناگونی از چپ و راست، جمهوری خواهی و… دیده می شود، اما بیشتر آن ها را می توان در دو گروه هویت‌جویان و مرکزگرایان دسته بندی کرد. با این وجود، صحنه سیاسی ایران خالی از جناح میانەرو نیست، احزاب و تشکل‌هایی هستند که اهداف راهبردی خود را بر اصولی بنا نهادەاند که در صورت تحقق، خواسته‌های هویتی آن بخشی از مردم که خود را در تعریف کنونی ایران نادیده گرفته شدە می دانند، برآورده می کنند.

سازمان دموکراتیک یارسان یکی از آن سازمانها است که باور دارد همزیستی مسالمت‌آمیز در ایرانی یکپارچه ممکن است. این سازمان بر اساس تنوع فرهنگی، مذهبی و ملی شهروندان ایرانی نقشه راهی را ارائه میدهد که دین و سایر وابستگی‌ها در عرصه تصمیم گیریهای سیاسی و اداری کشور هیچ نقشی نداشتە باشد و بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر، حقوق فردی و اجتماعی همه شهروندان صرف نظر از تعلقات ملی، مذهبی، جنسیتی و یا هر گونه وابستگی دیگر رعایت می شود.

این سازمان سیاسی یک سیستم اداری غیرمتمرکز را پیشنهاد میکند که در آن تصمیم‌گیریهای امور اداره محلی به مقامات و نهادهایی واگذار میشود که مستقل از دولت مرکزی هستند و بطور دموکراتیک توسط جمعیتهای محلی مربوطه انتخاب میشوند. در این پیشنهاد هیچ نقش برتری برای وابستگی‌های ملی، مذهبی یا جنسیتی در این نهادهای خودگردانی وجود نخواهد داشت.  ( نقشه را سازمان دمکراتیک یارسان)

این سازمان بر این باور است که در صورت تحقق این اهداف راهبردی، مردم ایران به نوعی استقلال هویتی دست خواهند یافت و در نتیجه انگیزه‌های تجزیه طلبانه کاهش یافته و عشق و میل به همزیستی جایگزین یأس و ناامیدی خواهد شد. باید هم یادآور شد کە دستیابی به چنین اهدافی با وجود نظام جمهوری اسلامی غیرممکن است و غلبه بر این نظام بدون مشارکت همه احزاب سیاسی مخالف و همدلی و هم‌گرائی کامل آنها با اقشار جامعه ایران دشوار است.

نتیجه گیری

تنها رفع هرگونه تبعیض موجب افزایش انگیزه ایرانیان برای همزیستی مسالمت آمیز می شود و اعتراف به اختلافات و برخورد با تسامح و گذشت موجب وحدت در کشور می شود نه انکار و برتری جویی. در جریان جنبش “زن زندگی آزادی”، مردمان ایران  اتحاد و هم‌گرائی خود بە نمایش گذاشتن و نشان دادند کە اکثرا “تجزیه ایران” را راه‌حل‌ مشکلات کشور نمیدانند و تحریک احساسات ناسیونالیستی مردم تنها واهمه جریانات و اشخاصی است کە زمینه موجودیت سیاسی خود را در میان مردم در خطر میبینند، و برای احیای آن بە بروز اختلافات قومی و ملی وابسته هستند. در غیر این صورت می توانستند «تبدیل ایران به وطن همه ایرانیان» را شعار تبلیغاتی خود قرار دهند.

بە امید آزادی و رفع تبعیض

#Ahmad_Meradi

#احمد_مرادی

#سازمان_دمکراتیک_یارسان

١/٣٠/٢٠٢٥ اسلو

بازدیدها: 9