Home / پستهای تازە / “نخستین پیام کمیسیون زنان سازمان دمکراتیک یارسان”

“نخستین پیام کمیسیون زنان سازمان دمکراتیک یارسان”

 

یارسان مدیا
2025-03-11

“برخاستن نو زن یاری پس از قرن‌ها سکون و رکود”

در علوم فیزیک و اخترفیزیک مباحث فضا و زمان با هم معنا دارند و آن دو بدون دیگری از پایه و اساس مفهوم خود را از دست خواهد داد. در مساله‌ی انسان نیز اگر فیزیک یا همان ماده (ماتریال) و متافیزیک را که همان قوه اندیشه و ادراک (ذهن، تفکر و تفهم، عشق و احساس، خیال) و هر آنچه مربوط به آن است، بدون یکدیگر تهی از فحوا می‌شود. انسان بیولوژی هیچگاه نمی‌تواند بدون عقل و احساس زندگی کند و نصف تمام آن به صورت مطلق مربوط به جنس زن بوده (البته این تعریف تا آنجایی که مساله‌ی دو جنسیتی یعنی دو نوع مذکر و مونث مطرح بود معنا داشت) و اکنون با تعاریف علمی جنسیت‌های دیگر در کنار دو جنسیت پیشین یعنی (LGBT ) یا تراجنسیتی‌ها می‌توان گفت که زن نیز مانند سایر جنسیت‌ها از حقوق عادلانه‌تر بایستی برخوردار شود. شاید پرسشی مطرح شود که چرا بجای مساوی و برابر می‌گوییم عادلانه‌تر؟ اگر قشری خاص، یا جغرافیایی مشخص از منظر سیاسی، اقتصادی، آموزشی و غیره از سایر بخش‌های جامعه عقب بیافتد و زمان نا عدالتی و ستمگری به پایان برسد و سیستمی مردمی بر سر کار آید، نمی‌توان آن منطقه محروم را با سایر مناطق نسبتاً بهتر با ایجاد برابری و مساوات تقسیم شدن مزایا به حد آن دیگری‌ها رساند. زیرا همه به یک اندازه درحال تقسیم قدرت‌اند، ولی با وضعیت فوق هیچگاه به حالتی مساوی نخواهند رسید، چون با آن مساوات کنونی یکی درحال پُر کردن خلع‌های گذشته و دیگری در حال ساختن قلعه بر روی همواری‌هایی است که در گذشته صاف کرده است. گرچه نمی‌توان تمثیل فوق را با مساله‌ی جنسیتی، بخصوص مساله‌ی زنان عیناً قیاس کرد، لیکن توضیحی برای آن بود که عدالت بر برابری و مساوات ارجحیت دارد. زن یارسانی اکنون از هر انسان دیگری در زیست‌جهان خویش به کوشندگی برای رسیدن به خاستگاه عدالت نیازمند است. برای رسیدن به چرایی آن می‌بایست فلاش‌بَکی به عقبه‌ی تاریخ سیاسی اجتماعی قرون و حتی هزاره‌های گذشته زد. نخست روحیه‌ی جنس دوم دانستن زن، که در دو عامل اصلی توده فرهنگی، یعنی باتلاق فرهنگ دینی و نژادی ریشه دوانده است. حال بحران استثمار (مستقیم/غیرمستقیم) خاورمیانه بخصوص در دو قرن اخیر به دلیل ویژگی ژئوپلیتیک مختص خود که زیستگاه مادر اکثر مردمان یارسان است نیز بر دو گزینه‌ی دیگری افزون می‌شود. دلیل چهارم که شاید خود به تنهایی بیشتر از سه مورد گذشته زن یارسانی را دچار دلهره‌ای بزرگ کند، داشتن همزمان جایگاه حائل و خاص زن در نظام فکری یاری است. در نظام فکری یاری از دوران بهلول (سرآغاز) تا هم‌اکنون منهای ادواری که برخی نهادها (اجبار/اختیار) جایگاه زن را در نظام بیا و بَس، شرط و اقرار را از بین یا کم‌رنگ کرده‌اند، چیزی فراتر از برابری و عدالت وجود داشته و آن ماورای جنسی نگاه کردن به یار بوده است. اینجاست که زن یاری (به معنای عام) اگر دست از ترس که ردپای آن حتی در رویاهای‌اش نیز هست بردارد. از سرگیجه‌گی هنجارها و ناهنجارهای عامه‌پسند درآید. کلمات‌شان دست از دیدن خواب زندگی بردارد، قطعاً در حقیقت آن جاری خواهد شد.

زن یارسانی می‌تواند با تلنگری کوچک به خود از خانه گرفته تا محل کار، نظام آموزش، اجتماع و غیره در جاده حقوق خویشتن مجدداً راهی شود. چونکه تنها در میانه‌ای کوتاه زمانی یعنی در یکی دو قرن اخیر  راه چند بانده او به دلایل مختلف مسدود شده است. او همچو چو زن شرقی که اکثریت زیر یوغ تبعیض چند هزار ساله‌ی فرهنگی و دینی نیست، او همچو زن غربی از آغاز تاریخ که از یک سو تبعیض سرمایه‌داری (سنتی و مدرن)، از یک سو نابرابری غیرملموس رفرمیستی و از سوی دیگر جنبش چپ فمینیستی که هنوز کودکی نوپاست، نیست. رد اندیشه‌ی زن یاری در فرهنگ و نظام فکری یاری به وضوحی دیده می‌شود. ما زنان یارسانی که اکنون نقطه‌ی عطفی در تولدی دیگر پس از سده‌هاییم، با سازماندهی خود در سطوح مختلف موسیقایی، هنری، ادبی، سیاسی اجتماعی، بخصوص نقش‌آفرینی در سطوح مخفی تشکیلاتی، اعضا، مسئولیت کمیسیون‌های تخصصی، شورای مرکزی و رهبری مشترک سازمان دمکراتیک یارسان باضافه‌ی آنکه یارانی را در کنار خود داریم که چون ما فراجنسی می‌اندیشند و عمل می‌کنند، از تمام زنان یارسانی خواستاریم تا دوباره از نو دست یاری با خویشتنِ خویش برای رسیدن به آرمان‌های برحق خود یعنی زندگی و هستی بفشاریم.

کمیسیون زنان سازمان دمکراتیک یارسان

مورخه ۲۰۲۲/۰۵/١٦

بازدیدها: 87