Home / امیر سلیمی / اشارەای کوتاە بە فرایند دولت-ملت در رابطە با نەتەوەی (ملت) کرد

اشارەای کوتاە بە فرایند دولت-ملت در رابطە با نەتەوەی (ملت) کرد

امیر سلیمی

ملت سازی یک فرایند و پروسەی درازمدت و سیستماتیک سیاسی و اجتماعی است کە بە هویت تاریخی و شکل گیری هویت ملی اشارە دارد. ابزار قابل استفادە برای شکل گیری ملت، کە بە ایجاد تعلق خاطر و احساس ویژە می انجامد، زبان، تاریخ، فرهنگ، آموزش و پرورش و ایجاد دولت است. ترویج این مشترکات یا ایجاد احساس باینکە تمام آحاد مردم دارای مشترکات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستند پای منافع و مصالح مشترک و ضرورت استحکام مناسبات درونی بە میان می آید. ملت سازی می تواند بە عنوان یا فرایند پویا تحول یاابد و بە توسعە اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بیانجامد و ایجاد تقویت تعهد بە هویت و وحدت ملی نماید، اما می تواند در کشورهای کە دارای گروهای اتنیکی یا ملی هستند منجر بە تنش و اختلافات درونی شود.

 

دولت -ملت مفهومی در علوم سیاسی و حقوق بین‌الملل است که به یک کشور یا اقلیم اشاره دارد که دارای حکومت مستقل، مرزهای جغرافیایی مشخص و جمعیتی با هویت ملی مشترک است. تاریخ شکل گیری دولت- ملت ها در اروپای غربی با افول قدرت کلیسا و در نتیجە  امضای پیمان وستفالی در سال ١٦٢٨ بود.

فرانسە، ایتالیا و آلمان نمونەهای بارز شکل گیری دولت- ملت هستند.

 با ظهور دودمان بوربن  و در قرن ١٦ در فرانسه، این دودمان تلاش کرد تا اراضی مختلف فرانسه را تحت یک حکومت متمرکز تر تجمیع کند. این دوره به عنوان یک مرحله مهم در شکل‌گیری دولت-ملت فرانسه می‌تواند مطرح شود. انقلاب فرانسە در سال ١٧٨٩ نقطە اوج تشکیل دولت- ملت در این کشور بود.

آلمان پش از جنگهای ناپلئونیک و کنگرە وین در قرن ١٩ بە دوازدە کشور تقسیم شد. در سال ١٨٧١، بعد از جنگ فرانسه-پروسی، ویلهلم اول پروسی به عنوان امپراتور آلمان تاج‌گذاری شد و اتحادیه آلمان تشکیل شد. این مرحله به عنوان شکل‌گیری دولت-ملت آلمان در تاریخ معاصر می‌شناسند.

 

دولت-ملت در ایتالیا با توجه به تاریخ شکل‌گیری کشور به عنوان یک موجودیت سیاسی مستقل می‌تواند به سده ١٩ میلادی بازگردد. ایتالیا پیش از این تاریخ بە عنوان یک ناحیە با تقسیمات حکومت های متعدد شناختە می شد. در این دورە ایتالیا تحت حاکمیت دیگر امپراتورهای و پادشاهان مختلف قرار داشت. مهمترین رویدادهای تاریخی در شکل‌گیری دولت-ملت ایتالیا عبارتند از:

  • انقلاب ١٨٣ و ١٨٤٨ در ایتالیا که به ایجاد احزاب ملی و ایتالیایی و تشکیل پایگاه‌های جنبش ملی کمک کرد.
  • جنبش‌های وحدتی که به رهبری اشخاصی مانند جوزپه گاریبالدی و کامیلو کاوور ایجاد شدند.
  • جنگهای استقلال ایتالیا (١٨٥٩-١٨٦١) که به تشکیل کشور ایتالیا به عنوان یک دولت-ملت منجر شد.

با تأسیس کشور ایتالیا در سال ١٨٦١ و تاکید بر وحدت جغرافیایی و سیاستی ایتالیای معاصر، ایتالیا به عنوان یک دولت-ملت در مفهوم معاصر شکل گرفت.

من در مقالات خود باختصار بە چگونگی شکل گیری دولت- ملت در ایران در دورە پهلوی اشارە کردەام[1] و در اینجا نیازی نمی بینم کە آنها را دوبارە تکرار نمایم و بیشتر بر اهداف و امیال تشکیل دولت- ملت در کوردستان متمرکز می شوم. با سرکوب قیام سمکو در ارومیە، سید جلال در گیلان، شیخ خزعل در عربستان، کلنل پسیان در خراسان ، قیام لرستان و جنبش جنگل میرزا کوچک خان جنگلی مقدمات تشکیل دولت-ملت در ایران آمادە و مهیا گشت.

بە گفتە جواد طباطبایی ، دولت ایران متأخترتر از ملت ایران، و مخصوصا در دورە رضا شاە پهلوی تحقق پیدا کردە است. این گفتە نیز تا اندازەای در میان الیت کورد در مورد  مفهوم سازی و ذات انگاری” ملت کورد” رواج دارد. ملت کورد نە بە لحاظ تاریخ فکری، معرفت شناسی و هستی شناسی، بلکە از نقطە نظر و تحلیل و تاریخ نگاری چند قیام مذهبی- قبیلەای هستەی نگرش الیت کورد را در مورد “ملت کورد” و خودآگاهی ملی نشان می دهد. بیشتر تاریخ نگاران کورد و الیت سیاسی و ادبی تاریخ  سرآغاز آگاهی ” ملی گرایی” کوردی را مربوط بە قیام شیخ عبیداللە نهری نقشبندی و اشعار شاعر احمد خانی می دانند. خانی در اشعار خود تلاش می کند بە کوردها غرور سروری ببخشد:

 

گەر دێ ھەبوا مە ئتتفاقەک

ڤێکرا بکرا مە ئنقیادەک

رۆم و عەرەب و عەجەم تەمامی

ھەمیان ژ مە ڕا دکر غولامی

تەکمیل دکر مە دین و دەولەت

تەحسیل دکر مە علم و حکمەت

ترجمە سورانی:

کوردیش کە ببایە یەکدڵ و دەس

دەستیان دەکەوت ژیانی سەربەست

ڕۆم و عەرەب و عەجەم سەروبەر

بۆ ئێمە دەبوونە عەبد و نۆکەر

پەیدا دەبوو باو و گەورەیی و ژین

ناومان دەرئەکرد بە بیر و زانین

 

زبان مورد استفادە خانی بیشتر بە زبان مردم لر نزدیک است. این قرابت و تشابە را نیز میتوان در بین زازا و هورامی/اروامی نیز دید. قاسملو در کتاب ” کردستان و کرد” می نویسد کە تا جنگ جهانی اول زبان غالب ادبی کوردی زبان کرمانجی بودە است، اما با شکل گیری دولت- ملت در ترکیە و ممنوعیت زبان کردی و اوج نهضت های ملی  در کردستان عراق ، تأسیس جمهوری دمکراتیک مهاباد و انقلاب ١٤ ژوئیە در عراق زبان سورانی تبدیل بە زبان غالب کوردی می شود.

امروز سردمداران احزاب سیاسی کرد ( در درون تشکیلات خود و در جلسات و کنفرانس های درون تشکیلاتی)  با نگاهی نقادانە پروسە و فرایند شکل گیری دولت-ملت در ایران را مورد واکاوی و تحلیل قرار می دهند. آنها بسادگی از کنار پروسە شکل گیری دولت- ملت های اروپای غربی را می گذرند اما وقتی کە بە ساختار نظام مدیریتی وسیاسی آنها، مخصوصا آلمان، بلژیک و سوئیس می رسند مکث و توقف می کنند ، بدون توجە بە تمایزات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، از آنها برای آیندە کشور نسخە و کپی برداری می کنند. اعتقاد بر این است کە حلقەی نفیسی، فروغی و تقی زادە  و دیگران رضا شاە را متقاعد کردند کە نام ” پرشیا” بە ” ایران” تغییر کند، و نفیسی در مقالەای تحت نام  ” از این پس همە ما را بە نام ایران می شناسند” نظرات و استدلالات خود را در رابطە با این موضوع چنین بیان می کند :”… نام سابق بهتر ساختار چند قومیتی را نشان می‌دهد که پرشیا (پارس) تنها یک منطقه در آن بود…… نام پرشیا هرگز نمی‌تواند تنوع فرهنگ‌های سازنده‌ی واقعیت تاریخی ایران را در برگیرد و در عوض این تصور را ایجاد کرد که یک ملت چند قومیتی توسط تنها یک گروه قومی اداره می‌شود.”. ناب گرایان و ضد مدرنیست های ایرانی تلاش نمودند کە تلفیقی بین ایران باستان و ایران پسا اسلام ایجاد کنند کە ملات آن روایت ٢٥٠٠ سالەی شاهنشاهی، زبان فارسی و مذهب شیعە بود.

سردمداران و نخبگان وابستە بە احزاب سیاسی کرد تا کنون از لحاظ تئوریک تعریفی جامع یا مختصر از “کرد” ارائە ننمودەاند، اما میتوان چنین افادە و استنباط کرد کە آنها دارای نوعی ناسیونالیسم فرهنگی هستند کە المانها و ستون های اصلی و اساسی آن ” مذهب سنی و زبان سورانی” است و بقول خودشان چگونە میتوان با این تفاوت های زبانی و دینی “ملت کرد” را ساخت؟ ( البتە اگر نظام سلطە، آمریکا و انگلیس ارادە بە ایجاد ” دولت” کوردی نمایند احزاب کوردی از آن استقبال خواهند کرد) . در ادبیات سیاسی ناسیونالیسم اقتدارگرا و شوینیسم  فرهنگی مرکزگرایان و کردهای سنی- سورانی خبری از” ناسیونالیسم مدنی” ،کە نوعی از تکثر را قبول می کند و بیشتر بر حقوق تکیە دارد، نیست، برخلاف ناسیونالیسم فرهنگی کە بر ارزشهای ناب و خالص و روایت های رادیکالیزە شدە استوار است. در حوزە پراگماتیسم اجتماعی و حتی علمی آنها نشانی از پذیرفتن واقعییت مناسبات تاریخی و بافت و ترکیب اجتماعی مردم این سرزمین وجود ندارد، و با توسل بە مفهوم سازی رادیکال از “ملت” یکپارچە ، ایرانی و کوردی، بە تە گود وابستگی علایق و احساسات قدسی و ازلی می افتند و بر تخت فاشیسم تکیە می زنند. این جریان ها خلوص قومی- مذهبی را اساس اصالت فرهنگی خود می بینند و ثبات سیاسی را در قدرت نظامی.

در بین حدود ٢٠٠ کشور در جهان کمتر کشوری پیدا می شود کە ملت آن از هویت قومی، زبانی و دینی یکسان و واحدی ایجاد شدە باشد، و در آن کشور (های)  کە ناسیونالیسم قوم محور رشد و توسعە پیدا کردە است منجر بە نژادپرستی و فاشیسم شدە است.

درست آن است کە مردم یارسان در این مرحلە از تاریخ سیاسی و اجتماعی خود، وکما فی سابق، ملت ایران را یک اجتماع جغرافیایی یکپارچە بداند و از اندیشە و سنت احترام بە چند فرهنگی مردم ایران فاصلە نگیرد.

 

امیر سلیمی

اسلو

٥ م اکتبر ٢٠٢٣ م

[1] امیر سلیمی – Yarsanmedia