Home / پانل آزاد / جامعە شکوفا – جامعە رو بە زوال

جامعە شکوفا – جامعە رو بە زوال

یارسانمدیا
5.February.2025
فرشید سلطانی

 

مقایسە عکس‌العمل ملت آلمان و ایرانی‌ها در مواجهە با فاشیزم

نژادپرستی و دیگرهراسی، و طرد اتباع کشورهای دیگر و یا اقلیت‌های ملی و مذهبی همان کشور توسط مردمان و حکومت یک جامعە، از جملە بلایایی‌ست کە البتە ریشە دور و درازی در فرهنگ‌های کشورهای مختلف دارد.

از جملە معروفترین موارد آن، دشمنی آشکار حکومت نازی با یهودیان در آلمان و نیز تبعیضات گستردە علیە سیاهان در آمریکا و آفریقای جنوبی‌ست. البتە این موارد بە این دلیل آشکار شدە کە در مورد آنها مطالعات فراوانی انجام شدە و آسیب شناسی شدە و علیە آنها مواضع واضح و شفافی توسط دولتهای این کشورها اتخاذ شدە است.

برای مثال در آلمان، پس از بە زیر کشیدن فاشیستهای هیتلری و بناین گذاردن یک آلمان جدید بر پایە برابری و دموکراسی، دیگر خبری از تبعیضات اتنیکی و مذهبی نبود و جامعە هموارە فاشیست‌ها و غریبە ستیزها را بە حاشیە راندە و اینگونە بودە کە آلمان بە یکی از اصلی‌ترین مهدهای دموکراسی و همزیستی مسالمت‌آمیز ملت‌ها مبدل شدە است.

نمونە بارز آن را می‌توان در تظاهرات خیرە کنندە اخیر مردم آلمان علیە حزب فاشیستی “آلترناتیو برای آلمان” و اعتراض بە نزدیکی احزاب محافظەکار بە این حزب دید.

دلیل این اعتراضات تصمیم فریدریش مرتس، رهبر جناح محافظه‌کار متشکل از احزاب دموکرات مسیحی  و حزب سوسیال مسیحی بایرن است که یک طرح برای تشدید سیاست مهاجرت را با اتکا به آرای حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان در پارلمان به تصویب رساند.

بە نوشتە دویچەولە، میان احزاب بزرگ آلمان یک اجماع وجود داشته است که در برابر همکاری با این حزب راست افراطی و فاشیستی یک مرز غیرقابل عبور معروف بە “دیوار آتش” وجود دارد و منتقدان، فریدریش مرتس را متهم کردند که این دیوار آتش را شکسته است.

شکست در تصویب این لایحه ضربه‌ای به اعتبار مرتس بود، زیرا او با وجود هشدارهای هم‌حزبی‌هایش که خطر همکاری با راست افراطی را به او گوشزد کرده بودند، همچنان بر تصویب این قانون پافشاری ‌کرد.

و اینگونە بود کە صدها هزار نفر در برلین، کلن، بن، پوتسدام، اولم، کیل و سایر شهرهای آلمان در مخالفت با همکاری احزاب مسیحی با حزب راستگرای افراطی “آلترناتیو برای آلمان” تظاهرات کردند.

اینگونە اقدامات مردم جامعە نشان می‌دهد کە مردمان آن جامعە آگاە هستند و اقدامات احزاب و دولت خود را بە خوبی تحت نظر دارند و اجازە چرخش دولت و حتی جامعە را بە سمت راست و فاشیزم نمی‌دهند.

ملت آلمان بە خوبی نشان داد کە حقیقتا دیدی روشن نسبت بە مسائل جهانی داشتە و فریب بازی‌های فاشیست‌ها را نمی‌خورند. آنها کە یکبار از هیتلر زخم خوردەاند، اجازە ظهور مجدد هیتلر دیگری با کمک جرثومەهایی نظیر ترامپ را نخواهند داد.

اما درست در نقطە مقابل این جامعە روشن و آگاە، جامعە رو بە فساد و بە شدت گمراە شدە ایران، بە ویژە مرکز نشینان قرار دارد.

ایرانیانی کە صدەهاست تحت استعمار و استحمار حکومت‌های فاشیستی و استبدادی مرکزی همچون پهلوی و جمهوری اسلامی قرار دارند، در دامی عظیم گرفتار شدەاند کە رهایی از آن ممکن بە نظر نمی‌رسد.

از یک سو تعصبات مذهبی شیعی تا مغز استخوان آنان نفوذ کردە و از سوی دیگر گرفتار توهمی مضحک و بی‌اساس بە نام نژاد برتر شدە و خود را تافتە جدا بافتە می‌دانند.

و اما بیماری دیگری کە بە جان مردم مرکز افتادە، نفرت و دشمنی غیرعادی و بیمارگونەای‌ست کە با اتباع کشورهای همسایە و حتی ملیت‌های دیگر ایرانی دارند.

عیان‌ترین نمونە آن افغان ستیزی‌ست کە سابقەای بە درازای عمر جمهوری اسلامی دارد.

مردم افغان کە از ظلم و ستم طالبان، خانە و کاشانە خود را رها کردە و بە کشور همسایە یعنی ایران پناە بردەاند، با گروهی از مردمان نژادپرست، بیگانە ستیز و عاری از هرگونە رحم و شفقت انسانی و معیارهای اخلاقی روبرو شدەاند کە سرگذشت یهودیان در دوران آلمان نازی را تداعی می‌کند.

از سوی دیگر، جمهوری اسلامی نیز فرصت را مغتنم شمردە و بر این آتش می‌دمد و از آن بە سود خود، استفادە می‌کند.

بارها در خبرها شنیدەایم کە مثلا در شهرهای یزد، قزوین، اصفهان و غیرە، مردم بە منازل افغنستانی‌ها حملەور شدە و آنها را تخریب کردە و یا آتش زدەاند. و یا در خبری کە اخیرا منتشر شد چنین آمدە کە دختر هفت سالەای بە نام نازگل توسط مادر و دایی خود بە قتل رسیدە و جسد او در خرابەای رها شد و حکومت نیز شهروندان افغان را مقصر جلوە داد تا اینکە اخیرا راز این قتل هولناک فاش شد.

جمهوری اسلامی از این موج افغان ستیزی در ایران بە ویژە شهرهای مرکزی نهایت استفادە را بردە و با حاشیە امنیت زیاد مشغول سرکوب، اعمال فشار بر آنها و سو استفادە از حضور آنان است. نخست اینکە آنان را از اساسی‌ترین حقوق یک انسان محروم ساختە و ارائە امکانات بە آنان را بصورت قطرە چکانی و در قبال استخدام آنان در گروەهای نیابتی و یا دستەجات فشار انجام می‌دهد.

از سوی دیگر، با اتکا بر نژادپرستی ذاتی مرکزنشینان خودشیفتە و متوهم، تمامی مشکلات کشور را بە گردن آنان انداختە و خود را از بی‌مسئولیتی و بی‌کفایتی مبرا می‌کنند. برای مثال شهروندان افغان را مسئول بیکاری کارگران معرفی می‌کنند. مشکلی کە پی بردن بە علت اصلی آن هیچ تلاشی لازم ندارد اما مرکزنشین نژادپرست، با چوب حکومت بە راە می‌افتد و بە جان شهروندان بی‌گناە و ستمدیدە افغان می‌افتد.

شاید با خود بگویید کە مشکل اصلی حکومت است کە تمام رسانەهای جمعی و تبلیغی را در اختیار دارد. این سخن درستی‌ست اما باید جهات دیگر را نیز مد نظر داشت. نخست اینکە جمهوری اسلامی بر اساس پتانسیل جامعە عمل می‌کند. اگر نژادپرستی در ذات مردمان مرکز نهادینە نشدە باشد، رژیم حاکم بر روی آن سرمایەگذاری نخواهد کرد.

حتی در دوران آلمان نازی هم دیدە نشدە کە شهروندان، بە برخی مردم نان نفروشند، اما در ایران، شهروندان یزدی، اصفهانی و حتی در تهران، برخی از نانوایان، از فروش نان بە شهروندان افغان خودداری کردەاند. این لکە سیاە تا ابد در تاریخ این کشور خواهد ماند.

مسئلە دیگر، مشاهدات میدانی‌ست کە نشان از آن دارد کە این موج نژادپرستی، در ذات مردمان مرکز رخنە کردە و حتی علیە شهروندان غیرافغان نیز در جریان است. رصد بلوچستان در تیرماه ۱۴۰۳ ویدیویی منتشر کرد کە نشان می دهد که نگهبانان پاساژ خلیج‌فارس یزد با رفتار تحقیرآمیز مانع ورود دو جوان کرد و بلوچ به دلیل پوشش لباس کردی و بلوچی به این پاساژ شدە است.

همچنین گزارشات متعدد از شهروندان بلوچ حاکی از آن است کە مردم بلوچی کە برای انجام آزمایشات و معاینات درمانی راهی بیمارستان‌های شهر یزد می‌شوند، با بدرفتاری مردم یزد مواجە شدە و حتی بە دلیل آنکە مسافرخانەهای یزد بە آنان اتاق کرایە ندادەاند، ناچارا شب را در پارک‌ها بە صبح رساندەاند.

تاریخ هیچگاە فراموش نخواهد کرد سلام نازی حاضران در ورزشگاە آزادی در آبان سال ١٣٨٣ در بازی دوستانە میان تیم‌های آلمان و ایران را هنگامی کە سرود تیم ملی آلمان نواختە شد. کاری کە با بهت و حیرت تماشاگران آلمانی همراە بود و بە بزرگترین سلام نازی بعد از جنگ جهانی دوم لقب گرفت.

حال وارثان چنین فرهنگی بە پناهندگان و مهاجران در آلمان تاختە و از هیچ کمکی بە احزاب فاشیستی حاضر دریغ نکردە و معتقدند کە کشورهای اروپایی باید با مهاجرین (البتە غیر از خودشان) کاری کنند کە چنگیزخان مغول و تیمور لنگ با دیگران کردند. آنان کماکان در این توهم هستند کە ایرانیان تافتە جدا بافتەاند و با مهاجرین سایر کشورهای خاورمیانە یا آفریقا فرق دارند. زندگی در جامعە دموکراتیک غرب و تحت ارزشهای لیبرالیستی هیچ تغییری در آنان ایجاد نکردە و کماکان تفکر استبدادی و فاشیستی خود را حفظ کردەاند و خطری بلقوە برای سایر ملیتهای حاشیە جغرافیای ایران در آیندە بدون جمهوری اسلامی بە شمار می‌روند.


بازدیدها: 9