نخستین روز ماه مه برابر با 12 اردیبهشت روز جهانی كار و كارگر نام دارد. روزی که بیانگر یک اتحاد کارگری بین کارگرانی بود که برای گرفتن خواستههای که از طرف کارفرماها و یا ارگانهای کار، پایمالشده بود و به باور من این روز را نباید تبریک گفت، باید اندیشید، باید متحد شد، باید مطالبات و حقوق ضایعشده کارگری را خواستار شد.
اگر بخواهیم به تاریخ و علت ثبت این روز به نام روز جهانی کارگر بپردازیم به یک اتحاد کارگری میرسیم که در سال 1886 میلادی، پلیس شیکاگو با حمله به تظاهرات گسترده کارگران که برای 8 ساعت کار در روز و حق تشکیل اتحادیههای کارگری برپاشده بود، آنان را به خاک و خون کشیدند. چند روز بعدازاین واقعه دادگاه چند تن از رهبران کارگران را محاکمه و به مرگ محکوم کرد. در اسناد ثبتشده در مورد این واقعه برمیخوریم با مطلبی که از سوی یکی از رهبران کارگران اعتصابی، پس از اعلام رأی، در برابر دادگاه چنین اعلامشده است:
” کارگران اینک دریافتهاند که میتوانند با اتحاد و همبستگی و مبارزه جمعی بر مشکلات خود فائق آیند. کارگران دریافتهاند که چه قدرت عظیمی در اتحاد آنان نهفته است و به همین دلیل است که کارفرماها با تمام توان میکوشند تا اتحاد کارگران را بشکنند و میتینگ کارگران را به خون بکشند. ما کارگران گرد هم آمدیم تا اندکی از حقوق خود را باز پس بگیریم؛ اما اکنون از دادگاه و زندان سر در آورده ایم. آیا این است معنای برابری و عدالت در جامعه ما؟ امروز اگر صدای حقطلبانه ما را با گلوله خفه میکنید، مطمئن باشید که این صداها دیگر خاموش شدنی نیست و هرروز طنین آن رساتر خواهد شد”.
رهبران کارگران شیکاگو به دست مستکبران جان باختند؛ اما حقانیت گفتههایشان بهتدریج بر همگان مسلم شد. روزی که اکنون ما آن را به قشر کارگر تبریک میگویم حاصل جان باختن انسانهای آزادیخواهی است که برای رسیدن به خواستههایشان از جانمایه گذاشتند تا رفا و امنیت کاری را برای تمامی این قشر زحمتکش به ارمغان بیاورند.
در جامعه امروزی یک قانون جهانی کار از طرف سازمان بینالمللی کار تعریفشده است که این قانون جهت پیشبرد عدالت برای افراد شاغل به کار، در تمام نقاط جهان فعالیت میکند.
اکنون این سؤال را مطرح میکنیم که تا چه اندازه عدالت و امنیت شغلی و حقوحقوق کارگر و جامعه کارگری در حکومت اسلامی ایران رعایت شده است؟
برای پاسخ به این سؤال مراجعه میکنیم به قانون کار کشور، ماده 6 این قانون اشاره دارد” هر کس حق دارد کاری که مایل به آن است را انتخاب کند درصورتیکه مخالف موازین و احکام اسلامی نباشد و رنگ، زبان و نژاد سبب امتیاز نخواهد بود” در قانون کار نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ توجهی به اقلیتهای دینی و حقوق آنها درگرفتن کار دلخواه، نشده است مگر آنکه شخص مجبور به تغییر باور دینی خود برای گرفتن شغل و بهبود شرایط اقتصادی خود شود.
نظام جمهوری اسلامی ایران با قرار دادن شرایط و شروط دینی برای انتخاب کار علناً حقوق تمامی اقلیتهای دینی که در ایران زندگی میکنند را سلب کرده است و از این روش محیط را برای این گروه تنگ کرده است تا از مسیر باوری خود منحرف شوند و با این روش آسیمیلاسیون دینی را به راه انداختند و ازآنجاکه تمام زندگی اشخاص به اقتصاد و شرایط اقتصادی منتهی میشود لذا شخص غیرمسلمان برای تغییر شرایط زندگی خود هیچ راهی بجز تغییر باور دینی خود ندارد تا بتواند در جامعه که زندگی میکند به حداقل استانداردهای زندگی دست پیدا کند.
جامعه یارسان بهعنوان بزرگترین اقلیت دینی در ایران، 39 است که تحت آسیمیلاسیون دینی برای گرفتن کار قرارگرفته است و پیامدها و اتفاقات ناگوار جبرانناپذیری بر پیکره این جامعه و پیروان آن واردشده است که آمار نشاندهنده بالاترین رقم بیکاری در استان کرمانشاه است و ازآنجاکه پیروان یارسان در این استان زندگی میکنند سهم بیشتری از این آمار بیکاری را جامعه یارسان تشکیل داده است. آمار بالای ناامیدی، افسردگی و خودکشی در بین جوانان تحصیلکرده جامعه یارسان نشاندهنده سیستم تبعیضآمیز علیه پیروان یارسان است.
تاریخ نشان داده است که هیچ ظلمی پایدار نبوده است و نخواهد بود اما نباید منتظر زمان و اتفاقات ماند روز جهانی کارگر و تجمع کارگران برای گرفتن حقوق خود این را به ما میگوید که در مقابل هر آن چیزی که بر تو ظلم میکند باید ایستادگی کرد. جامعه یارسان باید در چنین روزی با تشکیل تجمع در مناطقی که زندگی میکنند حقوحقوق خود را به روشی مسالمتآمیز از حکومت حاکم خواستار باشند و این وظیفه هر شخص یارسانی و آزادیخواهی است که سالیان سال جوانی خود را خرج تحصیلکرده است و اکنون باید از خود بپرسد که چرا و به چه علت باید اینگونه با او رفتار شود؟ نگارنده با تماسی که با یکی از مراجع تقلید در ایران داشت دقیقاً به این موضوع اشاره نمود و جوابی که از طرف دفتر مکارم شیرازی دریافت نمود:
” ما با محدود کردن شرایط گرفتن کار و همچنین منع شرعی برای کسبوکار با این قشر آنها را مجبور به تغییر باور دینشان میکنیم تا به سمت اسلام بیایند و به آنچه که باور دارند فاصله بگیرند”
اندکی فکر به این مسئله و واقعیت کنونی جامعه یارسان این را میتواند برآورد کرد که در آینده نهچندان دور نه اسمی از یارسان خواهد ماند و یا نه امیدی به زندگی در این جامعه، چون خواسته یا ناخواسته مشکلات اقتصادی میتواند یک شخص، یک خانواده و یا یک جامعه را فلج کرد و مشکلات فراوان دیگری ازجمله فقر فرهنگی، مشکلات سلامتی، افسردگی و خودکشی را با بار میآورد.
بیاید برای آنچه به ما ظلم شده است مردانه ایستادگی کنم تا هر آنچه لیاقت ما و جامعه ماست برسیم.
آزادی در هیچ کجای دنیا بیبها نبوده است.
![](http://www.yarsanmedia.org/ku/wp-content/uploads/2016/08/2016-08-06_0-25-08-1-300x282.jpg)
سیروس سنجابی
29/4/2017
سوئد