همانطور که مطلع هستید انتخابات دورهی دوازدهم و پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا در حال نزدیک شدن است و بعد از اتمام مهلت ثبتنام برای شرکتکنندگان یک ابلاغیه از سوی دبیر شورای نگهبان در مورد جلوگیری از تائید صلاحیت اقلیت های دینی شرکتکننده در انتخابات منتشر شد، مخاطب این ابلاغیه هیئت نظارت بر نامزدهای انتخابات شوراهای شهر و روستا بود اما ازآنجاکه تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی شهر و روستا بر عهده شورا نگهبان نیست قبل هر اقدامی از طرف هیئت نظارت، شورای نگهبان با تمامی گروهای اقلیت دینی اتمامحجت کرد و ورود تمامی نامزدهای اقلیت های دینی را در انتخابات را منع نمود. این ابلاغیه با شماره پرونده 240/100/96 و به تاریخ 26/4/96 در روزنامه رسمی جمهوری ایران نیز به چاپ رسید.
اکنون قصد داریم به مسائلی در خصوص:
1 شورای نگهبان و وظایف آن.
2 چه اشخاصی تعیین صلاحیت میشوند و رهبر ایران تا چه اندازه در این تعیین صلاحیتها تاثیر گذار است.
3 دلیل ادغام انتخابات باهم و همچنین دلیل ورود هنرمندان به عرصه سیاست
بپردازیم.
شورای نگهبان وظایف این شورا
این شورا ابتدا برای نظارت بر قانون اساسی نوشتهشده بود و بعد از انقلاب برای نظارت بر انطباق قوانین با قانون اساسی، نهادی مشابه شورای قانون اساسی فرانسه تأسیس کرده و آن را «شورای نگهبان قانون اساسی» نامیدند. این عنوان در مجلس خبرگان قانون اساسی به شورای نگهبان تغییر کرد و دسترسی دخالت این شورا روزبهروز افزایش یافت تا جایی که بر تمامی قوانین به تصویب رسیده در مجلس نیز کنترل به عمل میآوردند در ادامه بحث بیشتر به این مسئله و وظایف این شورا میپردازیم.
این شورا از دوازده عضو تشکیلشده است طبق اصل نودویک قانون اساسی شش عضو از این دوازده تن فقهایی هستند که با حکم رهبر عزل و نصب میشوند و شش عضو دیگر حقوقدانانی هستند که با معرفی رئیس قوه قضاییه ( این قوه توسط شخص رهبر تعیین و منصوب میشود) و رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی (این نمایندگان از غربال شورای نگهبانی که توسط رهبر منصوبشدهاند عبور کردهاند) انتخاب میشوند، همانطور که ملاحظه مینمایید اعضای این شورا توسط رهبر منصوب میشوند تا بر برنامهها و تصمیمات رهبری، نظارت و کنترل داشته باشند. دبیر شورای نگهبان بالاترین مقام رسمی این شورا است و توسط رهبر انتخاب میشود و در حال حاضر احمد جنتی دبیر کنونی آن است.
وظایف شورای نگهبان:
وظایفی که برای شورای نگهبان بر اساس اصول نودوشش تا نودونه تعریفشده است تمامی تصمیمات کشوری و خارجی را دربر میگیرد و تمامی این تصمیمات باید از فیلتر احکام اسلامی عبور نماید تا خدایی نکره مغایر با احکام اسلامی نباشد.
1. پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی ازنظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها بدین توضیح که تمام مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود و شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول ازنظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی موردبررسی قرار دهد و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدیدنظر به مجلس بازگرداند؛ و در صورت مغایر نبودن آن با موازین اسلام و قانون اساسی، مصوبه قابلاجرا است.
2. حضور در مجلس و استماع مذاکرات نمایندگان و اظهارنظر در مورد آن، هنگام مذاکره درباره طرح قانونی یا لایحهای فوری که در دستور کار مجلس قرارگرفته است این وظیفه در اصل 93 قانون اساسی جمهوری اسلامی برای شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی تعریفشده است و با توجه به این اصل مجلس شورای اسلامی بدون حضور شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد.
3. تفسیر قانون اساسی جمهوری اسلامی.
4. نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همهپرسی، با توجه به همین اصل دبیر شورای نگهبان ابلاغیه صادر میکند که نمایندهای غیر اسلامی به سیستم تصمیم گزاری اسلامی حتی برای یک روستای کمجمعیت انتخاب نشود.
تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی
در یک حکومت دمکراسی، جایگاهی برای تمامی منقدین و مخالفان نظام و همچنین برای تمامی باورها و احزاب سیاسی باز است و هر حزب با فرستادن نماینده خود در سیستم تصمیمگیری کشور سهم دارد و خارج از گزینهها تمامی اقلیت های قومی و دینی نیز جایگاهی در سیستم تصمیمگیری کشور دارند درصورتیکه ورود این اشخاص مخالف سیستم پیاده شده اسلامی در حکومت جمهوری اسلامی ایران است.
در سیستم حکومتی جمهوری اسلامی ایران همانطور که در بحث اول بدان اشاره شد شورای باهدف انتخاب و تعیین صلاحیت تمامی نامزدهای انتخاباتی تعیین گردیده است این شورا که تمامی برنامه و اهداف خود را از احکام اسلامی و همچنین ولایتفقیه میگیرد ورود افرادی که با اصول تعریفشده که در قانون تشکیلات و وظایف انتخاب شوراها ماده 26 در مغایرت باشند را منع میکند.
اما ولایتفقیه تا چه اندازه در این تصمیمات و فیلترینگ اشخاص سهم دارد؟
ولایتفقیه که در پشت تمامی این برنامهها و افکار پنهانشده است بهطور زیرکانهای، برنامههایش را به ارگانهای که تحت کنترل او هستند انتقال میدهد و تا هم انتقادها را از خود دور سازد و هم بتواند در مجامع عمومی برای رنگ کردن بیشتر ملت خود را در این مواقع بیطرف اعلام نمایید، اما همانگونه که در قانون اساسی در بخش وظایف رهبری اصل 110 آمده است رهبر میتواند حکم عزل ریاست جمهوری که با آرای مستقیم و مخفی مردم انتخابشده است و صلاحیت آن ازنظر شورای نگهبان نیز پذیرفتهشده است را صادر کند و این توهین بزرگی بهتمامی کسانی است که با شرکت در انتخابات برای پیشبرد سیاستهای کشور خود را سهیم میدانند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران در طی این 39 سال از عمر حکومتش هیچوقت خواستههای مردم برایش مهم نبوده و نخواهد بود که مصداق آن را در انتخابات 88 شاهد بودیم. عدم صلاحیت اشخاص شرکتکننده و تعیین صلاحیت کسانی که با رهبر همفکر و همعقیده هستند میدان را برای رقابتهای سیاسی و حزبی تنگ نموده است و یک سیستم حکومتی با اصول از قبل تعیینشده و اشخاصی با باور یکسان را تشکیل میدهد که اکنون باید در چنین جامعهای شاهد نقض تمامی حقوق شهروندی و بشری نسبت بهتمامی اقلیت های دینی و قومی باشیم.
دلیل ادغام انتخابات و همچنین دلیل ورود اشخاص سرشناس غیرسیاسی به عرصه سیاست
در حکومت جمهوری اسلامی ایران چهار انتخابات برای تعیین پستهای از قبیل ریاست جمهوری، مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا انجام میگیرد؛ و ازآنجاکه تعیین نماینده برای مجلس شورای اسلامی برای یک منطقه یا یک شهرستان تحت تاثیر رقابتهای قومی و قبیلهای قرار میگیرد تا اینکه رقابت شکل سیاسی به خود داشته باشد و این باعث به وجود آمدن چندقطبی شدن بین اقوام مختلف و حتی گروهای فامیلی شده و این هجوم مردم را بهپای صندوق انتخابات را چند برابر میکند تا با انتخاب شخص قومی خود و یا نزدیک خود حرفشان را به کرسی بنشانند و هیچکس به هدف اصلی کار و موضوع توجه نمیکند، حال ازآنجاکه انتخابات مجلس خبرگان نه اهمیتی برای این اقوام و گروهها دارد و نه کسی را از این افراد را میشناسند لذا دولت با زیرکی خاص این دو را باهم بهصورت همزمان اجرا میکند تا از این لجبازی به وجود آمده بین اقوام به سود استفاده کند و همچنین حضور مردم را نیز به این معنا تعبیر میکند که همگی خواهان حکومت جمهوری اسلامی ایران هستند ولی در اصل موضوع مسائل دیگری است که در پشتبازیهای سیاسی پنهانشده است و انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات شوراهای شهر و روستا نیز همینطور اجرا میگردد.
ورود هنرمندان و ورزشکاران به عرصه سیاست و نامزد شدن در انتخابات هدفی همانند ادغام انتخاباتی دارد یعنی با استفاده از نام، مشهوریت و محبوبیت این اشخاص در جامعه از زاویه دیگری احساسات طیف وسیعی از جوانان را به دست میگیرند و باعث هجوم این قشر برای حمایت از هنرمند و یا ورزشکار مورد علاقشان میشود. چند دوره است که ما شاهد ورزشکاران و قهرمانان المپیکی و همچنین شاعران، خوانندگان، بازیگران و دیگر افرادی که به هر علتی در بین مردم دارای محبوبیت هستند با پیشنهاد از طرف دولت به این عرصه دعوت میشوند و فقط و فقط قصد گرم کردن بازار تبلیغاتی و پررنگ کردن سیستم انتخاباتی را دارند، سابقه حکومت نشان داده است که فقط حضور مردم در پای صندوق آرا برایش مهم است تا جایی که در آخرین نماز جمعه تهران قبل از انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی شخص رهبر بهصراحت اعلام نمود «که حتی کسانی که با نظام مخالف هستند در انتخابات شرکت کنند چون اکنون آبروی حکومت اسلامی درخطر است و باید تمامی اختلافات را کنار گذاشت و به اصل نظام فکر کرد». این سیاستها تنها گوشهای از فشار و اجبار حکومت جمهوری اسلامی ایران برای راه انداختن یک انقلاب انتخاباتی است، تهدید اخراج از کار برای تمامی کارمندان دولت، شرط داشتن مهر در صفحه انتخابات شناسنامه برای متقاضیان کار، دادن امتیاز ویژه برای بسیجیان، ریختن پاداش برای کارکنان دولت و همچنین دادن پاداش و تهدید برای قطع کمکهای ماهیانه تحت پوششهای کمیته امداد و بهزیستی و دیگر ارگانهای که به هر طریقی نقطهضعفی از مردم زیردست آنهاست و با این تدابیر ما شاهد بیشتر و بیشتر شدن حضور مردم در پای صندوق میشویم و همزمان شاهد بالا رفتن آمار تورم، خط فقر، مشکلات اجتماعی، خودکشی در بین جوانان و … هستیم
امیدوارم که مردم با هر فکر و باوری که دارند از حقوق خودآگاه شوند و بازیچه این سیاهبازیهای سیاسی نشوند.
یک نفر را میشود فریب داد!
همه را میتوان یکبار فریب داد!
ولی برای همیشه نمیتوان همه را فریب داد!
سیروس سنجابی
4/20/2017