یارسان مدیا
21/04/20
نویسنده؛ آزاد بهرامی، فعال سیاسی و حقوق بشری
کولبری یکی از شغلهای کاذب است، که در پی وخیم شدن وضعیت اقتصاد در ایران بخصوص در حاشیهها و در مناطق مرزی علیالخصوص غرب کشور، در استان های آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه، هر روز بیشتر از
قبل مشاهده میشود.
کولبری نام دیگر فقر و محرومیت مطلق است، که همین محرومیتها نیز منتج از نگاه امنیتی، فقدان شاخص توسعه انسانی، تبعیضهای قومی و مذهبی، کم توجهی دستگاه حاکم و عدم سرمایه گذاری اقتصادی در این مناطق است. کولبری را باید یکی از سخت ترین شغل های کاذب در ایران بدانیم که ریشه در نابرابری و توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات و حتی ایجاد شغل در کشور دارد. در میان این کولبران، جوانانی تحصیل کرده و نخبه، همچنین زنان و کودکانی هستند که هر روزه برای یافتن “لقمهای نان” به این کار مرگبار در لابهلای صخرهها، مینها، گلولههای آتشین مرزبانی و سرما و یخبندان پناه میبرند. کولبران در مناطق مرزی با خطرات بسیاری مواجه هستند، تاسف بارتر از آن این است که پای زنان هم به حمل بارهای سنگین در مسیرهای صعب العبور و سخت کوههای مرزی غرب کشور باز شده که هر روز شاهد افزایش تعداد آنها هستیم. هر چند که آمار زنان کولبر، به صورت رسمی منتشر نشده اما بررسی میدانی روستاهای مرزی استانهای کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه نشان میدهد که جمعیت زنان و نوجوانان ساکن در این مناطق برای کولبری با افزایش قابل توجه روبهرو شده است.
متاسفانه مسئولان و حکومت جمهوری اسلامی ایران برای حل مسٲله کولبری تنها به آزاد گذاشتن دست نیروهای مرزبانی و سپاه برای تیراندازیهای کور به سمت کولبران و حذف فیزیکی آنان به بهانه مقابله با قاچاق کالا خلاصه میشود. و سالهاست نبود امکانات و زیرساختهای توسعه، فقر، محرومیت، بیتوجهی مسئولان و عدم بازتعریف و تمایز فعالیت کولبری با پدیده قاچاق موجب بروز مشکلات متعدد اقتصادی و امنیتی در مناطق مرزی شده است. کولبری کاری است که در نتیجه بیعدالتی و تبعیض اقتصادی در مناطق غربی کشور به وجود آمده است، افرادی که در قبال پول اندک دست به کاری سخت و دشوار میزنند که هیچ حق وحقوق اجتماعی و آیندهای ندارد و این کولبران برای کسب درآمد زندگی خود مجبور به حمل اجناس میشوند، نداشتن بیمه، حقوحقوق اجتماعی در کنار عوارض بدنی متعدد به دلیل حمل اجناس سنگین تنها سهم مردمانی است که در مناطق مرزی ضمن مرزداری به امرارمعاش ناچیزی دلبستهاند و سهمی که سالها است از آن بهعنوان شغل کاذب یاد شده.
براساس آمارهای رسمی تعداد کولبران را ۸۰ تا ۱۸۰ هزار نفر اعلام کرده که در استانهای آذربایجان غربی، کردستان، ایلام و کرمانشاه زندگی میکنند. بیتوجهی مسئولان به معیشت و اشتغال مرزنشینان و کولبران در این مناطق به معضلی اساسی تبدیل شده است. که یکی از مسئولات معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی آذربایجان غربی در خصوص اقدامات دولت برای ساماندهی کولبران در استان به خبرنگار مهر گفت: امروز در استان ما کولبر دیگر نداریم چرا که در سالهای اخیر اقدامات زیادی برای تأمین معیشت و زیر ساختها در استانهای مرزی بهخصوص آذربایجان غربی صورت گرفته است. علی مصطفوی از دیگر مسئولان آذربایجان با خبرنگار مهر بیان کرد: در استان برای تأمین معیشت مرزنشینان و ساماندهی موضوع کولبری هر سه ماه از محل فروش سوخت سهمیه مرزنشینان مبلغی به حساب هر خانواده ساکن در ۲۰ کیلومتری مرز واریز میشود که مجموع این مبلغ در سال گذشته ۲۷۰ میلیارد ریال بود. وی با اشاره به وجود ۹۰ هزار خانوار ساکن در مرزهای آذربایجان غربی عنوان کرد او افزود با تأکید بر اینکه امروز به مفهوم سالهای گذشته کولبر در استان نداریم، ولی افرادی که بدون توجه به قوانین و هشدارهای مرزبانی از مرزها عبور میکنند، مترددین غیرمجاز هستند و نیروی نظامی و انتظامی ما ملزم به برخورد با این مترددین غیرمجاز هستند.
و سیوانی از دیگر مسئولان آذربایجان نیز با اشاره به اینکه هنگ مرزی و نیروهای مرزبانی ما موظف هستند با افرادی که از این مفاهیم سوءاستفاده کنند و امنیت در مرزها را با چالش مواجه کنند برخورد قانونی و جدی داشته باشند، و نیز افزود: افرادی که به اسم کولبر از معابر غیررسمی اقدام به قاچاق میکنند نباید به رسمیت شناخته شوند و نیروهای مرزبانی ما بر اساس قاعده و قانون موظف به برخورد با این افراد هستند.این هست حرف مسئولان بی تدبیر کشور که نه تنها میخواهند کاری را انجام بدهند بلکه همچنان درصدد سرکوب و از بین بردن مردم فقیر هستند. یکی از کولبران فعال در شهرستان سردشت بنام سوران که از مشکلات معیشتی مردم مرزنشین و کولبران در گفتگو با خبرنگار مهر گفته بود: مشکلات مردم مرزنشین و کولبران از پشت میز توسط مسئولان در مرکز و حتی استان قابلحل نیست تا این مشکلات به چشم دیده و لمس نشود نمیتوان درک کرد که ما کولبران و مردم مرزنشین چه سختی های را تحمل میکنیم. وی افزود، بیکاری، نبود اشتغال مناسب، نبود امکانات در مناطق مرزی عواملی است که مردم مناطق مرزی به حرفه سخت و زیانآور کولبری روی می آورند و گفت کولبری فعالیت مداوم و نانآوری برای اهالی این منطقه نیست در حالت مناسب یک کولبر در یک ماه ممکن است یک هفته یا دو هفته بتواند کار کند، و درآمد ناچیز آن کفاف هزینههای زندگی با این مشکلات اقتصادی را نمی دهد.و مشاغل قدیمی این مناطق که عمدتاً نیز دامپروری و کشاورزی بوده بسیار کم شده است و مردم برای معاش به این شغل روی آوردهاند.
حکومت اسلامی ایران به جای سامان دادن به شرایط شهروندانش که در مرزها زندگی را میگذرانند و آن ها را حافظ مرزهای ایران مینامند، نه تنها حقوق شهروندیشان را از جامعه پایمال میکند، بلکه آنها در عمل به «ناشهروندان» ایران تبدیل شده اند و کولبری پرمخاطرهترین، ارزانترین و طاقت فرساترینِ پیشهها در مناطق مرزی است؛ که می توان به عنوان «بردگی مدرن» از آن نام برد.
متاسفانه بر اساس گزارش اعلام شده از خبرگزاریهای طی سال ۲۰۲۰ میلادی دستکم ۲۴۰ کولبر و کاسبکار کُرد کشته و یا زخمی شدهاند که ۵۹ مورد جانشان را از دست دادهاند و ۱۸۱ مورد نیز مجروح شدهاند. این آمار نسبت به سال ۲۰۱۹ میلادی دستکم ۳ مورد افزایش داشته است. شلیک مستقیم نیروهای مسلح: ۱۹۹ مورد (۴۹ كشته و ۱۵۰ زخمی)، حوادث طبیعی: ۲۰ مورد (۶ كشته و ۱۴ زخمی)، انفجار مین: ۵ مورد (۵ زخمی)، سانحە رانندگی: ۱۳ مورد (۴ کشته و ۹ زخمی)، ضرب و شتم توسط نیروهای مسلح: ٣ مورد (۳ زخمی)، تفکیک بر حسب استانها، استان آذربایجانغربی: ۱۱۴ مورد (۴۰ کشتە و ۷۴ زخمی).، استان کُردستان: ۶۰ مورد (۱۴ کشتە و ۴۶ زخمی)، استان کرمانشاه: ۶۶ مورد (۵ کشتە و ۶۱ زخمی)، و با استناد به همین خبرگزاری ها طی این سال دستکم پنج کولبر نوجوان که سن آنها زیر ۱۸ ساله بوده قربانی شدهاند. که یکی از این کولبران نوجوان جانش را از دست داده و ۴ کولبر نیز زخمیشدهاند.
سوختبران: سوختبری، زخمی بر تن نیمه جان مردم سیستان و بلوچستان است که زندگی تعداد زیادی از آنها را در کورهراههای صعبالعبور گرفته است. سوختبران، خسته از بیپولی و ناتوان از تامین معیشت، با دهانی خشک، هر ماه به ناچار پا در این مسیر میگذارند تا لقمه نانی مختصر، سر سفره خانواده خود ببرند. سوختبران سیستان و بلوچستان از مسیرهای مختلفی به سمت مرز میروند. این مسیرها یک وجه اشتراک دارند؛ بخش عمده آنها صعبالعبور و بشدت خطرناک هستند. مثلا برای سوختبری به پاکستان، مرز چابهار، سرباز و سراوان مقصد هستند. مرز چابهار، دریایی است و سوختبری از طرق قایق در آن انجام میشود. اما مرز سراوان و سرباز، خاکی، بسیار صعبالعبور و دارای درههای عمیق هستند؛ جایی که میگویند “سوختبری معامله روزانه با عزرائیل” است. سوختبری مرگ سخت در آتش؛ در این میان درآمد سوختبران هم چندان چشمگیر نیست. یکی از سوختبران ساکن شهرستان سرباز گفته است. او از دوران جوانی به این کار اشتغال داشته و حالا نزدیک به یک دهه است که هر ماه یک نوبت میتواند به قول خودش جانش را کف دست بگیرد برای یک لقمه نان. او گفته بعضی از دوستان خود را در همین راه از دست داده است. بعضیها هم نیز توسط نیروهای نظامی و انتظامی اموالشان را توقیف شده است.سوختبران عمدتا ساکن شهر و روستاهای مرزی هستند؛ در محرومترین نقاط محرومترین منطقه ایران سکونت دارند و سوختبری تنها چارهشان برای تامین معاش است.
گازوییلکِشی، در حال حاضر اولین و آخرین انتخاب بیشتر مردهای بلوچستان شده است. که در اینباره علیم یارمحمدی، نماینده زاهدان در مجلس دهم گفته بود؛ بیشتر افرادی که اقدام به قاچاق سوخت میکنند، مردم عادی همان منطقهاند؛ آدمهایی که به دنبال تأمین معیشت و نیازهای اولیه خود هستند و برای مبلغ ناچیزی این کار را انجام میدهند.متاسفانه وقتی نگاهی به تصاویر زندگی سوختبران بلوچ و مردم محروم سیستان و بلوچستان می اندازیم، گاهی این تردید را برایمان پیش میاد که آیا واقعاً اینجا بخشی از کشور ایران است کشوری که بزرگترین منابع نفت و گاز جهان و بیشترین میزان ذخائر معدنی جهان و متنوعترین زیست محیط خاورمیانه را دارد؟! و با در نظر گرفتن اینکه فقیرترین استان کشور، و به دلیل نبود اشتغال، جوانان و مردم این مرز و بوم درگیر مشکل سوختبری شده اند.. وقتی به مردم سیستان و بلوچستان نگاه میکنیم میبینیم که آنها به جای نان گلوله نصیبشان شد. وقتی به آمار فروش سوخت توسط سوختبران به نسبت آمار قاچاق سوخت در مرز توسط تانکرهای خود حکومت توجه میکنیم، میبینیم که به جای بستن آن مسیر، طرح رزاق برای سد کردن راه سوختبران طراحی میشود. گفت مردمی که نان میخواستند گلوله نصیبشان شد.
این تعبیر دردناک روشنگر نتیجه اعتراض به فقر و تنگنای معیشتی در محرومترین استان ایران است. که در پی کشته شدن سوختبران بلوچ توسط شلیک مستقیم نیروهای نظامی، مقام های عالی دولتی و مسئولین نظامی و امنیتی از روزهای نخست اسفندماه ۱۳۹۹ و آغاز اعتراض مردم در سیستان و بلوچستان آغاز شد و در ادامه تجمع اعتراضی مردم روز دوشنبه ۴ اسفند۹۹ ماموران سپاه پاسداران در مرز سراوان اقدام به شلیک مستقیم به سوختبران کردند. این تیراندازی به دنبال آن صورت گرفت که سوختبران به حفر کانال و مسدود شدن مسیرهایشان بصورت مسالمت آمیزی اعتراض کردند اما پاسخشان توسط ماموران سپاه پاسداران با گلوله داده شد.ماموران سپاه، نظامی و انتظامی با گاز اشک آور و تیراندازی سعی در متفرق کردن مردم کرده و تعدادی را بازداشت و تعدادی را زخمی کردند. و به مردم این استان برچسب ضدانقلاب، اغتشاشگر و ضد نظام زدند و رسانههای منتشرکننده اخبار این وقایع را معاند معرفی کردند. اگرچه استفاده از این برچسبها برای معترضان و منتشرکنندگان اخبار سرکوب مردم، طی یک دهه گذشته دیگر نه جدید است و نه غیرمنتظره، اما سوال این است که چرا نظام جمهوری اسلامی ایران که پیروزیاش با شعار حمایت از مستضعفان بود،در حالی که بخصوص از آبانماه ۱۳۹۶ به اینسو، چنین خشونتبار و بدون توجه به ریشه اعتراضهای اقشار مستضعف و آسیبپذیر جامعه، آنها را سرکوب میکند؟! و میبینیم که طی چند ماه گذشته شلیک مستقیم به کولبران در کردستان، قتل سوختبران در سیستان و بلوچستان، سرکوب بازنشستگان و کارگران و در کنار شلاقزدن اقشار ضعیف و کم درآمدی که تنها معترض به بیعدالتی هستند.
ظاهراً بخشی از برنامهریزی علنی و بیمهابای امنیتی حکومت در کشور، برای سرکوب هر اعتراضی از سوی مستضعفان به فقر و فلاکت موجود است. و متاسفانه با گذشت بیش از یک ماه از اعتراضات مردم سراوان به کشتار سوختبران بلوچ که در ۴ اسفند ۱۳۹۹، اتفاق افتاد، می گذرد و وضعیت دستکم ۱۶ شهروند بلوچ که توسط سپاه و اطلاعات بازداشت شدند همچنان نامعلوم است و خانواده این افراد در نگرانی از وضعیت عزیزانشان بسر می برند. بسیاری از بازداشت شدگان توسط نیروهای امنیتی از جمله اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه به بازداشتگاههای مرکز بلوچستان در زاهدان منتقل شده اند. و به رغم مراجعات مکرر خانواده های این شهروندان به ادارات مربوطه تاکنون هیچگونه پاسخی دریافت نکرده اند.
گفته شده برخی از این بازداشت شدگان نیز در حالی در بازداشت بسر میبرند که مورد اصابت گلوله واقع شده و در بیمارستان روی تخت بودند اما ماموران اطلاعات به آنها هم رحم نکرده و با همان وضعیت آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس با خود برده اند.و اینکه در آخر براساس کمپین فعالین بلوچ که اعلام داشته به کشتار سوختبران در سال ۲۰۲۰، که تنها در این سال ۴۶سوختبر در این راه جانشان را از دست داده اند و ۲۱ تن نیز مجروح شده اند. شاید آمار بیشتر از این باشد و مطمعنا هم بیشتر از این است و میبینیم ۶۷ شهروند در یکسال برای تلاش یه لقمه نان برای خانواده خود جان خود را فدا کرده اند و توسط شلیک مستقیم ماموران جمهوری اسلامی ایران کشته و زخمی شده اند.حکومت که خودش و بازوهای رسانهای آنان این شهروندان سوختبر را «قاچاقچی» سوخت مینامند در حالی که خود حکومت با هزاران هزار تانکرها قاچاق سوختبری می کنند.
متاسفانه سالهاست که کوله فقر، بیکاری و محرومیت بی توجهی مسئولان به معیشت و نبود سرمایه گذاری مناسب بر دوش مردم مرزنشین استان های مرزی سنگینی می کند، و الان در سال ۱۴۰۰ هستیم وقتی میبینیم و فکر کنیم در سال ۱۴۰۰ مردم ایران الخصوص مردم کردستان و سیستان و بلوچستان در چنین شرایطی زندگی میکنند و حتی آب برای خوردن ندارند و در فقر و محرومیت بسر میبرند.
سوختبران بلوچ و کولبران کُرد را میتوان یکی از مظلوم ترین قشرهای بلوچستان و کردستان نام برد.
این شهروندان بخاطر مشکلات اقتصادی مجبور شده اند که به شغل کاذب و پرخطر سوختبری و کولبری روی بیاورند. جدا از مشکلاتی که در همین کار سخت و طاقت فرسای با آن مواجه هستند، برای امرار معاش و زنده نگه داشتن زن و فرزندشان باید ساعتها در آفتاب سوزان در انتظار آب و نان بمانند. یا شاید هم بسیاری از این سوختبرها و کولبرهای محروم و زحمتکش در کمین ماموران مرزی سپاه پاسداران می افتند و جانشان را از دست میدهند. و بسیاری دیگر نیز بدلیل عبور از راه ها و جاده های صعب العبور و خرابها، دچار سانحه می شوند، متاسفانه آن دسته ای هم که زنده بمانند روزانه در آتش فقر و نداری و مصیبت های اجتماعی می سوزند و زندگی بسیار صعب و دشواری را باید تحمل کنند.
در آخر موضوع بحثم امیدوارم روزی برسانیم با افشاگری و اطلاع رسانی تمام انسانهای آزادیخواه، فعالان سیاسی، نهادهای حقوق بشری و بین المللی که دیگر هیچ شهروند کولبر و سوختبر در کشور ایران نداشته باشیم.
نویسنده؛ آزاد بهرامی، فعال سیاسی و حقوق بشری
عضو سازمان دمکراتیک یارسان و کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کشور فرانسه
۲۰۲۱/۴/۱۹
[wpforms id=”4110″ title=”true”]بازدیدها: 913
Yarsanmedia Yarsan Democratic Organization Official Website