Home / پانل آزاد / گذری بر ظلم و ستمهای حکومت های حاکم از دیر و باز تا کنون بر جامعه یارسان

گذری بر ظلم و ستمهای حکومت های حاکم از دیر و باز تا کنون بر جامعه یارسان

پیام اژبر

صحبت از دین یاری است که در ادوار مختلف تاریخ نامهای زیادی برایش انتخاب و بر آن گذاشته اند، همچون اهل حق، علی الهی، طایفه سان، شیطان پرست، ایزدیان، غلات، زندیق و یا زنادقه،… و یارسان که در میان اسامی فوق، کامل‌تر و پربارتر است. چگونگی پیدایش و اینکه یارسان دین است و یا مذهب، اگر دین است کی ظهور کرده است و اگر مذهب دین نیست و مذهب است، مذهب از کدام دین است، آیا آیینی عرفانی و طریقی معنوی است که رهبران و بزرگان آن از طریق معجزه و کرامات باطنی به مقاماتی رسیده و پیروان خویش را ارشاد نموده اند و یا یک دیدگاه فکری، سیاسی-اجتماعی و عرفانی است که جهت راهنمایی و ارشاد بشر از قید اسارت و بردگی و نجات از ظلم و ستم و رسیدن به مقام والای انسانیت که در مقطعی خاص به وجود آمده است.
بررسی همه جانبه و تحلیل کلی این مطلب و به طور کلی نگارش تاریخ تحلیلی یارسان مبحثی جداگانه و خارج از موضوع این مقاله است که مطمنا به طور مفصل در مقاله جدا به آن خواهیم پرداخت. در اینجا و هدف از نگارش این مقاله حقوق شهروندی پیروان دین یاری در ایران و قیل و بعد از اسلام هست که به اختصار به آن خواهیم پرداخت.
در ایران قبل از اسلام و با ظهور حضرت زرتشت، آنچه از اوستا و خرده اوستاد و بخصوص در یشتها آمده است. دین یاری دین مردمان باستان و ساکنان اولیه ایران قبل از ورود اقوام آریایی به فلات ایران بوده و همان دین مهرپرستی بوده است برخلاف نظریه آتش پرستی آنان آتش را مقدس و چون از عناصر چهارگانه بوده است، دارای ارزش و احترام بوده است. دین زرتشت احکامی مخالف با شریعت آنان ترویج کرده است، مثلا قربانی کردن و نذر یکی از اصول ثابت دین آنان بوده است که دین زرتشت عکس آنان عمل نموده و قربانی و ذبح حیوانات را حرام دانسته است. از آن تاریخ اولین جرقه های پایمال شدن پیروان دین یاری را شاهدیم تنها به علت اشتراکات زیادی که دین یاری با دین زرتشت دارند و ازآنجاکه ملیت و ایرانیت عامل عمده و اساس اتحاد ایرانیان و اقوام آریایی مستقر در فلات ایران و آنگاه که ملت واحدی را تشکیل داده بودند دین در واحد پایین تر از ملیت و وطن پرستی بوده، این اختلاف عقاید دینی چنان نمود پیدا نمی‌کرد ( اعتقاد ایرانیان بر این بود که ابتدا باید خاک و وطنی باشد که پای بر آن گذاشته و بر روی آن خاک عبادت و مراسمات دینی را انجام دهند) و در کمترین جایی از تاریخ ایران باستان و ایران قبل از اسلام مشاهده نمی‌شود که پیروان عقاید در ایران مورد اذیت و آزار قرارگرفته باشند.
مخصوصا مجد و عظمت ایران از سلطنت هخامنشیان آغاز می‌شود و کورش پادشاه هخامنشیان آن اندازه آزاد اندیش بود که حتی در ممالک مغلوب اولین اقدامش اعلام آزادی دین و عقیده بود و این قانون رکن رکید حکام و شاهان ایرانی تا سقوط شاهان ساسانی بود. به ‌استثنای سده ی پایانی حکومت ساسانی و قدرت گرفتن مغان که همانا باعث ضعف و نابودی آنان در مقابل سپاهیان عرب و به تاراج رفتن ایران گردید، اما با ورود اسلام به ایران و اینکه دین و دین داری هرچند برای تظاهر همه ابعاد زندگی سیاسی، اجتماعی و دینی مردم را تحت الشعاع قرار داده و از این تاریخ یعنی سال شانزده هجری قمری و دوران خلافت عمر بن خطاب خفقان دینی آغاز و ظلم و ستم گران بر تمام ادیان و مذاهب غیررسمی روا داشته می‌شود. کلمه کفر و شرک حربه دست چپاولگران می‌گردد. پیروان دین یاری و پیروان دیگر ادیان ایرانی و حتی خیلی بیشتر از آنان مورد ستم قرار می‌گیرند. طبق قوانین اسلامی اگر کسی بضاعت مالی داشت با قبول جزیه و پرداخت جرائم سنگین بر دین خود باقی می ماند و بقیه به اجبار دین جدید را می پذیرفتند. مردمان یارسان که در آن زمان بیشتر مناطق امپراطوری ایران را تشکیل می داند ( لازم است نگاهی به مناطق یارسان نشین در آغاز ورود اسلام به ایران انداخته شود. از دامنه سلسله جبال آرارات از فقهالیه دریاچه وان از قونیه و آنکارا تا بیش از نیمی از خاک ترکیه فعلی، تمام شمال عراق امروزی از شهر بغداد تا استان‌های دیاله و صلاح والدین و تمام کردستان عراق، آذربایجان بزرگ شامل کشور آذربایجان و دو استان آذربایجان شرقی و غربی، استانهای شمال ایران، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان و تمام خاک کردستان ایران شامل کرمانشاه، ایلام، همدان، لرستان و استان مرکزی و نیمی از چهارمحال بختیاری و بویراحمد و نیمی از استان اصفهان به طور کلی مناطق کوهستانی زاگرس حتی نیمی از استان فارس قلمرو و مسکن پیروان دین یاری بود و نود درصد ساکنان این مناطق پیروان این دین کهن بودند) و با ورود اسلام به ایران و هم مرز شدن با حکومت نوپای اسلامی که در سال شانزدهم هجری قمری همسایه دیوار به دیوار ایران شده و شهر کوفه که بعد از دو دهه مرکز خلافت جهان اسلام شد همجوار تیسفون پایتخت با عظمت ایران شد و ظرف دو دهه اسلام تا شرقی ترین نقطه ایران پیش رفت و بیشتر مردمان به علت بضاعت مالی به دین جدید گرویدند زیرا علاوه بر مالیات معمول و پرداخت جزیه منابع گزاف دیگری به عنوان فدیه و … بر مردمان تحمیل کردند و بیشتر از دیگر مناطق امپراطوری حوزه یارسان نشین از پذیرفتن دین جدید خودداری و به علت کوهستانی بودن محل زیست شان مقاومت کرده و از همان اوایل نهضت‌های علیه دین جدید واسطه ای اعراب به راه انداختند.
ذکر این نکته لازم است همان‌طور که در آغاز اشاره شد قبل از ظهور زرتشت و حتی قبل ورود اقوام آریایی به فلات ایران دین یاری رگه های در میان مردمان ایران باستان داشته است که از داستان‌های اساطیری ما این موضوع و حقیقت را می‌توان استنباط کرد.
با ورود اقوام آریایی که سه گروه بودند، در غرب ایران و زیستگاه آن عده از ایرانیان مستقر شدند که دارای دین یاری بودند و از دین آنان استقبال کرده و اکثرا به این دین روی آوردند که قرن‌ها بعد دین زرتشت (زردشت) ظهور کرد و دین اکثر ایرانیان شد و دین یاری را نیز تحت و الشعاع قرار داده است و دارای مشترکات شدند. چنانچه امروز نیز مشابهات زیادی میان پیروان یاری و پیروان زرتشت وجود دارد همچون؛ کلاه بر سر گذاشتن، زنار بستن، چهار زانو در جم نشستن، تقدس آتش و در مبانی هفت تن و هفت توان و هفت اشمسپندان و…
اما در این مقاله هدف تاریخ نگاری و ریشه یابی دین یاری و چگونگی ظهور آن و یا توضیح و شرح مبانی و عرفان دین یاری نیست و ضرورت ایجاب کرد اشاره شود. هدف از این مقاله فقط نگاهی گذرا به حقوق شهروندی پیروان یارسان می باشد.
اما هنگامی که اسلام در ایران ریشه دواند و از نیمه دوم قرن اول هجری قمری و در عهد خلفای ستم‌کار عباسی و اموی از همان اوایل امویه که قدرت سیاسی و اقتصادی آنان افزایش یافت بازور سرنیزه و زروزیور بسیاری که سرازیر خزانه شد.
هرروز عرصه را بر پیروان دین یاری تنگ تر کرده و از این تاریخ علنی و آشکارا مشاهده پایمال شدن حقوق اجتماعی به خصوص حقوق دینی پیروان دین یاری می باشیم. ابتدا آن‌قدر جزیه و فدیه و دیگر مالیاتهای وقت افزودند که توانی برای مردم باقی نماند و تمام دسترنج مردم به خزانه خلیفه و جیب حکام دست نشانده آنان و مامورین ظالم اسلامی می‌رفت و مردمان درنهایت فقر و رنج و حسرت به سر می‌بردند. ثانیا در کنار اجحافات مذهبی و از اینکه پیامبر اسلام عرب است و کتاب قران به عربی است پس عرب‌ها نژاد برتر و آقای بقیه ملل می باشند!
ناسیونالیسم عربی به راه افتاد و بدترین حقارتها را به ملل مغلوب تحمیل می کردند به خصوص غیرمسلمانان را ملحد و کافر و حتی غیر انسان می دانستند و این رویه برتری گری آن‌قدر شدت یافت که در پایان سده سوم هجری و آغاز سده چهارم هجری، نهضت‌های به راه افتاد و قیام‌های ملی و مذهبی در گوشه و کنار ایران شروع و بعضی تا نزدیک مرکز خلافت عباسیان پیش رفت؛ اما پایمال شدن حقوق مردمانی که غیرمسلمان بودند همچنان ادامه داشت تا پایان دوره خلافت عباسیان و سرنگونی آنان در سال 656 هجری توسط هلاکوخان مغول و استیلای خانان مغول بر خاک ایران که متاسفانه مظالم آنان بیشتر از خلفای اموی و عباسی شد بخصوص نسبت به پیروان یارسان، زیرا آنان سنی مذهبیان متعصبی بودند که غیر از سنی هیچ دین و مذهبی را در حوزه قلم خویش قبول نداشته و بسیار خشن با آن‌ها برخورد می‌بردند. در این میان بیشترین فشار بر دوش پیروان یارسان بود طی هفت قرن جور و ستم اسلامیان در زمان اقتدار خلفای اموی و عباسی و بعد از آنان ایخانیان مغول سخت ترین دوران برای پیروان یارسان بود اما بیشتر آنان محکم و استوار بر عقیده خویش ایستاده و همواره آشکار و پنهان مراسم مذهبی و اعیاد دینی خویش را انجام داده و از عقاید دینی و کیان ملی خویش دفاع کردند. همان‌طور که گفته شد از اوایل سده چهارم هجری قیام‌های مذهبی غیر از قیام‌های ملی اکثرا از شرق ایران شروع می شد، همچون صفاریان، سامانیان، زیاریان، آل بویه و …
قیام‌های مذهبی در غرب ایران و در میان پیروان دین یاری به را افتاد( نهضت مبارک شاه لرستانی مقلب به شاه خوشین در منطقه بلوران کنونی از توابع کوه دشت استان لرستان در 330 هجری قمری و به دنباله نهضت وی تا قرن هشتم هجری، نهضت های بابا جلیل، بابا سرهنگ، بابا ناعوث سرگتی در سرگت کردستان، از سقوط عباسیان تا آغاز دوران صفویه و ظهور و به تخت پادشاهی نشستن شاه اسماعیل صفوی در سال 905 هجری قمری قریب دو قرن و نیم از سخت ترین دوران‌های ظلم و فشار بر پیروان یارسان می باشد.
در کنار مبارزات ملی مبارزات دینی نیز گسترده تر شد که آن در قرن هشتم هجری منجر به ظهور سلطان اسحاق برزنجه ای شد که آن حضرت مبارزات سخت وطنی که نمونه تاریخی آن غزل زیبای شمس مغربی شاعر توانای قرن نهم هجری می باشد که از رشادت‌ها و دلاوری‌ها و همچنین کرامات باطنی کرد نیک سرشتی را یادکرده و ستایش می نماید بی شک فرد مذکور حضرت سلطان اسحاق می باشد و غزل شمس مغربی درباره وی است.
در زیر سه بیت از آن را به عنوان مثال آوردیم:
این کرد پری چهره ندانم چه کرده است
کز جمله خوبان جهان گوی ببرده است
موسی کلیم است که دارد ید بیضا
عیسی مسیح است کز زنده شود هر که بمرده است
ای مغربی رو ندا از دلبر خویش خوان
که او نه عرب و نه عجم و نه ترک، کرد است کرد.
حضرت سلطان اسحاق ضمن مبارزات وطنی مبارزه وسیع مذهبی را به راه انداخت و علم را به احتراز درآورد و علنی شروع به گسترش دین یاری کرده و تبلیغات گسترده و نهایی را علیه حاکمان مغول و بازماندگان تیمور لنگ و دستگاه خلافت عربی که هنوز عقبه آن در بعضی نقاط ادامه داشت به راه انداخت و از گوشه و کنار سرزمین ایران یاران زیادی به وی روی آورده و در زیر بیرقش جمع شده و مبلغان زیادی به اقصا نقاط ایران و حتی خارج از مرزهای ایران فرستاده و شروع به تدریج دین یاری نمود و بدین طریق دوران هفت‌صد، هشت‌صد ساله خفقان شدید به سر آمده و تا حدود زیادی از یوغ استبداد و زنجیر اسارت درآمده اکثر مبلغان آزادانه کار خویش را شروع کردند.
حضرت سلطان اسحاق بنیان‌گذار یارسان نوین است زیرا در زمان ایشان قوانین و احکام تازه برای دین یاری پایه گذاری شده و دستوراتی صادر و مبانی عقیدتی یارسان روشن و استوار گردید.
هرچند در این دوره بدعت‌های جدید گذاشته شد و احکامی از شریعت‌های دیگر ادیان و مذاهب مختلف وارد و داخل دین یاری شده و امروز جز ثابته یارسان شده است، چگونگی آن بر ما پوشیده است شاید لازمه زمان بوده و به اجبار و ناچار جهت دوام و ماندگاری این دین کهن بوده باشد به هر جهت چیزهای زیادی وارد دین یارسان شده که خود مبحثی جدا و خارج از این مقاله می باشد و نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر دارد. با ظهور شاه اسماعیل صفوی و آغاز سلطنت صفویه از طریق دیگر دین یاری مورد ستم قرار گرفت هرچند در برگزاری مراسم دینی خویش تا حدودی آزاد بودند اما دیری نپایید که باقدرت گرفتن شاهان صفوی از دوره سلطنت شاه طهماسب اول به بعد و هم‌جواری با امپراطوری عثمانی سنی مذهب که پادشاهان و حکام آن خود را وارث اسلام و خلیفه مسلمین می دانستند.
رقابت شدید بین دو حکومت آغاز شد و شاهان صفوی برای مقابله با آن به تقویت مذهب شیعه در ایران پرداختند تا از احساسات مذهبی مردم سو استفاده کرده و خود بر خرد مردم سوار کردند و بدین طریق حکومت دویست و چهل ساله صفوی از راه دیگر مظالم جدیدی بر پیروان یارسان تحمیل نمود و باعث دگرگونی بنیادی در دین یاری شدند. ضمن فراموشی بسیاری از احکام و رسوم و اصول گذشته، بیشتر احکام اسلامی بخصوص شیعی را جز احکام اولیه و ثابته یارسان کرده به طوری که در پایان حکومت صفویی و اواسط قاجاریه از یارسان چیزی باقی نمانده بود، لازم به ذکر است برخلاف آنچه که گفته می‌شود که در عهد صفوی بیشتر مردم ایران در مذهب شیعه بوده اند. اصلا این‌چنین نبوده که تعداد شیعیان ایران بسیار اندک بوده است و آن‌قدر در اقلیت بوده اند که همواره در خفا زندگی می کردند و درصد بسیار زیادی از مسلمانان ایرانی سنی مذهب بوده و کمتر کسی از درصد کم تشیع جرات اظهار مذهب خود را داشته است. در حالی که نیمی از ایران بخصوص زاگرس نشینان و اکثریت مردم غرب ایران و جنوب غربی و شمال غربی یارسان بوده اند.
حکومت صفوی برای رسیدن به مقصود خویش که همانا تقویت مذهب شیعه می باشد، مردم عامی دو سرزمین را به جان هم انداخته و خود حکومت کنند و تعداد اندک شیعه و مذهبان ایران نیز نمی‌توانست مقصود را حاصل کند، پس لبه تیز تیغ خود را متوجه پیروان یارسان کرده و بایستی از طریق اینان که همسایه حکومت عثمانی نیز بودند به مراد خویش برسد. در این راستا بازور و ارعاب و وحشت در میان پیروان یارسان و حتی با طمیع و فریب و خرید بزرگان و مسند نشینان یارسان، بیشتر منابع و کلام‌های یارسان به تاراج رفته و آنچه هم که ماند دستکاری شده و با فشار و هر حربه که لازم بوده است بر گویندگان و مبلغان و دیده داران یارسان و آنچه از این دوران تا اواسط قاجاریه گفته اند و جز متون کلام‌های یارسان می باشد، بیش از نیمی از آنان و بیشتر فلسفه و عرفان و اصول و احکام آن شیعه گری ناب و حتی بالاتر از آن چند قدم فراتر گذاشته و سوپر شیعه شده است. در بسیاری از اصول شیعی همچون امامت علی و مقام او در مذهب شیعه، کلام‌های یارسان این دوران از خطوط قرمز گذشته و گویندگان آن دچار غلو و حتی شرک گویی گشته اند. در دوران موردبحث (صفویه تا نیمه قاجاریه) ضمن نادیده گرفتن حقوق فردی و اجتماعی پیروان یارسان همان‌طور که گفته شد، مبانی آن نیز به تاراج رفته و دستخوش دگرگونی فراوان شده است. بیشتر احکام دین اسلام و مذهب شیعه جایگزین و جز احکام یارسان می باشد.
در اواخر قاجاریه و دهه اول حکومت پهلوی نیز کم‌وبیش فشارهای حکومتی به این مردم تحمیل شده است و به قول یکی از بزرگان یارسان همدان که محققی بزرگ و اندیشمندی گران مایه بود مرحوم معبودی همدانی وفات 1374 شمسی در شهر همدان، هنگام خروج از منزل صورت را می پوشاندند تا آن‌هایی که شاربشان بلند بود مورد تمسخر قرار نگیرند.
دوران به اصطلاح طلایی پیروان یارسان نیمه دوم سلطنت رضاه شاه و دوران سی و هفت ساله پهلوی دوم می باشد. در این نیم قرن نه تنها ظلم و اجحافی به پیروان یارسان نمی شد بلکه مورداحترام نیز بوده و ازنظر عقیده هیچ گونه مشکلی نداشتند. برای اولین بار جم خانه هایی احداث و دایر گردید و مردم آزادانه مراسم مذهبی خویش را در جم خانه و مراکز عمومی انجام می دادند. محققین و پژوهشگران یارسان و غیر یارسانی شروع به تحقق و نگارش نموده و برای اولین بار کتاب‌های راجع به دین یاری به چاپ رسید، متون و کلام‌های یارسان از مخفیگاه بیرون آمده و در دست همگان قرار گرفت. تنبور، ساز عرقانی یارسان در اختیار همگان قرار داشته و اشخاص خاصی شروع به آموزش آن نموده و گروهای عرفانی تشکیل و مردم از خواب چندساله بیدار و شروع به ترویج دین یاری کردند. هرچند از حوزه جغرافیایی وسیع یارسان نشین کاسته شده بود و اکثر مردم پیرو یارسان دین و کیش خود را فراموش کرده بودند ولی آن تعداد که باقی مانده بود مشکلی ازنظر عقیده نداشته و آزادانه مراسم مذهبی خود را به جای آورده و مثلا داشتن شارب نه تنها مایه تمسخر نبود بلکه مایه تفخر و سربلندی نیز بود. اکثر جوانان یارسان که به استخدام نیروهای نظامی و انتظامی در می آمدند و طبق قانون نظام آن موقع باید همیشه و هرروز ریش و سبیل را بتراشند، از این قانون استثنا بوده و کسی آن‌ها را مجبور به زدن شارب نمی‌کرد.
در سال 1353 خورشیدی توسط تیمسار سپهبد بهرام از افسران لایق و ارشد ارتش از طریق ستاد ارتش کارت مخصوص سبیل صادر و در دست همگان قرار می گرفت. اکثر جوانان یارسانی در پست‌های مهم دولتی مشغول به کار شدند و ازآنجاکه مردم یارسان مقید به اصول دینی خویش هستند اکثر انسان‌های پاک‌دامن و خدمتگزار بودند که مایه سربلندی خویش و دین یاری بودند.
در سال 1349 و 50 که جهت تقویت مرزبانان ژاندارمری در غرب کشور عده ای از افراد را به عنوان دلاور استخدام کردند اولویت با جوانان یارسانی بود و حتی مسئول این کار را از میان بزرگان یارسان انتخاب کرده و مرحوم سید سیف الدین پدر آقا سید نصرالدین حیدری، از طرف فرماندهی کل ژاندارمری مامور انجام این کار شد. پیروان یارسان در پست‌های رده بالای کشوری همچون وزارت و سفارت و… خلاصه مدیرت کلان به سر برده و همواره مایه افتخار بودند.
با سقوط سلطنت پهلوی و آغاز حکومت اسلامی که مردم یارسان افق روشن‌تری در پیش خود نمی دیدند تا به امروز قریب به چهل سال است که ازنظر عقیدتی و مبانی دینی یکی از تاریک ترین دوران حیات پیروان یارسان به حساب می آید و در قرن بیست و یکم با این همه پیشرفت علمی و فرهنگی و آگاهی گسترده در سطح دنیا، بسیار مایه تاسف است به این اندازه مردم یارسان گرفتار تحجر و شاهد پایمال شدن بی حدوحصر حقوق دینی و اجتماعی و سیاسی و ملی خود باشند و تا به این اندازه از حقوق شهروندی که حق هر ایرانی می باشد محروم باشند. اکثر مسئولین رژیم اسلامی ایران و دولتمردان حکومت با نگرش منفی پیروان این دین را ملحد و کافر می دانند و در گزینش جوانان یارسان جهت استخدام در دوایر دولتی مطلقا آنان را نمی پذیرند تنها عده محدودی که با پنهان کردن هویت دینی خود توانستند در مراتب پایین اداری استخدام شوند و بعدها که متوجه هویت دین شخص شوند او را از کار برکنار و به جرم احراز هویت غیر واقعی مورد بازخواست و شکنجه می شود. این افراد در ابتدای استخدام خود را پیرو مذهب شیعه اثنی عشری معرفی کرده و هزاران اشد و غیره نیز به زبان آورده و در انجام احکام و فروعات اسلامی جلوتر از بقیه و شارب خود را نیز دست‌کاری کرده و با هزاران ترفند و بدبختی خود را جای داده اند، زیرا چاره ای نداشته و ندارند بااین‌ همه بیکاری و فقر که بیشتر ایران و بخصوص پیروان دین یاری را در برگرفته اند مجبورا جهت لقمه نانی که شکم خود را سیر نمایند هر اجهافی را به پذیرند. این در حالی است پیروان یارسان اصیل ترین انسان‌های هستند که درطول تاریخ حافظان جان بر کف در دفاع از استقلال و حاکمیت میهن و مبارزه با متجاوزین به خاک مقدس وطن همیشه پیش تاز و پیشرو بوده و جان عزیز خود و فرزندانشان را نثار هر وجب از خاک وطن کرده اند. در هرجایی از لابلای اوراق تاریخ چند هزارساله ایران را جستجو کرده و با دیده بصیرت نگاه کرده همیشه و همواره غیور مردان و شیر زنان یارسانی در صفوف مقدم دفاع از وطن خود بوده اند که به خاطر ایرانی بودن و به قول معروف حق آب و گل داشتن هم اگر باشد، نبایستی تا این حد از حقوق اجتماعی محروم و با دیده حقارت به آن‌ها نگاه شود. در حالی که از سرمایه های ملی و ثروت‌های خدادادی این مملکت خیلی که غیر ایرانی نیز هستند استفاده کرده و از خوان نعمت ایرانی بهره ها می بردند.
بازهم یادآور می شود، پیروان دین یاری درراه استقلال و دفاع از حقوق حقه خود و کشورشان همیشه جان‌فشانی کرده و رشادت‌ها نموده اند، به چند مورد آن در دو قرن اخیر و تاریخ معاصر ایران در دویست سال گذشته خیلی مختصر و به عنوان مثال و شستی در برابر خروار اشاره می‌شود که این وقایع فقط در منطقه یارسان نشین غرب و در حوزه مردمان گوران- قلخانی – سنجابی و کرند غرب که قسمت کوچکی از حوزه وسیع جغرافیایی یارسان نشینان ایران است رخ داده و به اختصار آورده می شود.
1. شهادت محمد بیگ پسر احمد بیگ و پدر ملک یا سمخان گوران؛ جد خاندان یاسمی همراه با عده ای چهل تا پنجاه نفری از بزرگان گوران به دست پادشاه عثمانی و عوامل آنان در سال 1152 قمری.
2. نبرد سواران گوران به فرماندهی محمد بیگ پدر ملک یا سمخان گوران در رکاب نادرشاه افشار در فتح هندوستان و جنگ کرنال.
3. شهادت سردار لایق و باسخاوت کرندی مرحوم ملک نیاز خان فرزند حیات قلی خان کرندی جد خاندان‌های حیاتی، به دستور پاشاهای عثمانی به خصوص احمد پاشا حاکم بغداد توسط عامل شرور آنان جوانیمر همی وندی مشهور به اجل دوم و سپاهیانش در سال 1288 هجری قمری.
4. شهادت دلاور رشید سنجابی، مرحوم کریم خان بختیار سنجابی فرزند حسن خان سنجابی اولین حاکم مستقل سنجابی به اشاره و دسیسه پاشای عثمانی و به دست عامل سر پرده ای وی اجل اول پدر جوانمیر همی وندی در سال 1262 قمری.
5. نبرد سواران گوران و سنجابی در فتح هرات در سال 1273 قمری در خدمت حسام سلطنه مراد میرزا قاجار و بازپس گیری آن شهر از دولت هندوستان که با تحریک و دخالت دولت انگلیس آن فتنه به راه افتاد.
6. نبرد سخت و دلیرانه ایل سنجابی با صفر خائن و معلوم الحال عثمانی که با تحریک دولت عثمانی دست به شرارت زده بود، جوانمیر همی وندی معروف به اجل دوم در قصر شیرین در سال 1300 قمری که با دلاوری تمام افراد ایل و رشادت سه سردار نامی سنجابی مرحومان شهباز خان فرزند حاتم خان سلطان از تیره باخی (باغی)- سهراب بهرام بیگ بزرگ و کدخدای تیره سیمینوند- عزیز خان محمدولی از تیره علی ولی بزرگ و کدخدای تیره صوفی و علی ولی که منجر به شکست جوانمیر و غارت اردوی او و فرارش به خاک عثمانی به آن سوی رود دیاله که در جنگ قریب دوازده نفر از فرزندان رشید سنجابی به شهادت رسیدند.
7. مبارزه مستمر و داغی مردم یارسان با حکومت جابرانه ای قاجار ازجمله مبارزات مردم کرند و گوران و سنجابی و کلهر با ستم‌کاری و مظالم امی خان شکی حاکم کرمانشاه در سلطنت محمدشاه قاجار در سال 1259 قمری که از هیچ گونه ظلمی دریغ نکرده مخصوصا نسبت به پیروان یارسان و توهین به مقدسات دینی یارسان که درنهایت با اتحاد پیروان یارسان و به همت قلی خان کرندی در کرند غرب و درگیری با حاکم و سربازان وی منجر به قتل حاکم مذکور و خلع سلاح سربازانش گردید و به دنبال آن ماجرای دستگیری سران و بزرگان یارسان توسط حاکم بعدی کرمانشاه محبعلی خان ماکویی در سال 1360 قمری که منجر به دستگیری آقایان: حیات قلی خان کرند- اسداله خان گوران- محمدخان سنجابی برخورداری- شاهمراد خان همی وند و محمود پاشا خان کلهر گردیده و آنان را به تهران اعزام و محمدشاه قاجار حکم به اعدام آن‌ها داد اما به وساطت عزیزخان سردار گل مگری از اعدام نجات یافته و در تهران زندانی شدند و بعد از چهار سال اسارت در اوایل حکومت ناصرالدین‌ شاه به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر آزاد و به کرمانشاه برگشتند.
8. مبارزه و قیام مردم یارسان به رهبری آقا سید رستم حیدری گوران جد سادات حیدری، با ظلم و استبداد مسعود میرزای ظل السطان حاکم مقتدر نیمی از خاک ایران و نایب الحکومه ای وی در کرمانشاه در سال 1301 به قولی 1297 قمری که به دنبال این مبارزات و درگیری‌ها نهایتا فرامرز سلطان گوران و اعدام وی در شهر اصفهان.
9. نبرد سخت مردم سنجابی و گوران و کرند با اردوی مهاجم عثمانی به فرماندهی حسین رئوف بیگ در خلال جنگ جهانی اول در کرند غرب در بهار سال 1294 خورشیدی و شکست آن اردو و عقب نشینی نامبرده تا خانقین که در آن جنگ بیش از پنجاه و چهار نفر از جوانان رشید گوران و سنجابی شهید و یک‌صد نفر مجروح شدند.
10. مبارزه مستمر ایل سنجابی و گوران و قلخانی طی چهار سال جنگ جهانی اول با قوای اشغالگر روس و انگلیس و عثمانی و شهادت جمع زیادی از جوانان یارسان و درنهایت غارت و نابودی کامل ایل سنجابی در اردیبهشت ماه سال 1297 خورشیدی در کوه های دالاهو و منطقه دشت حر که حدود هزار و یک‌صد نفر از ایل سنجابی شهید و دارائی و ثروت چهار هزار خانواده به تاراج رفت و باعث در بدری و سرگردانی سرداران ایل و جمعی از زبده ترین سواران سنجابی در خاک عثمانی گردید.
11. نبرد مردمی سنجابی و گوران همراه با مرزبانان ژاندارمری واحدهایی از نیروی زمینی با ارتش بعث عراق در سال 1349 خورشیدی در منطقه قصرشیرین و نفت شهر که منجر به شهادت عزیزانی همچون: علی رده، همت فرضی و عباس زمزم از تیره سیمینوند سنجابی و مجروحیت مرحوم کدخدا سهراب اکبری از سیمینوند و آقای یداله زمزم از تیره سیمینوند و دلاور رشید قلخانی فرخ شیرین و تعدادی دیگر که حضور ذهن یاری نمی کند و اسامی آنان را به یاد نمی آورم که در جنگ نیروهای مردمی تا شهر خانقین پیش رفتند و شکست سختی به ارتش بعث دادند.
عاقبت جنگ تحمیلی سال 1359 خورشیدی که لازم به ذکر نیست و همگان می دانند در هشت سال دفاع مردم یارسان دوش به دوش اقوام دیگر هم وطن در دفاع از خاک ایران صدها شهید و صدها آزاده و جاویدالاثر داده و اگر بخواهیم بنویسیم خود مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.
این چند مورد را صرفا به عنوان مثال یادآوری نموده و حتی خارج از موضوع موردبحث در این مقاله می باشد و قصد ما تاریخ نگاری و مباحث تاریخی نیست. قرض اینکه مردمی با این همه سوابق درخشان و مبارزات ملی و میهنی و دینی، آیا انصاف است که از بسیاری جهات محروم و حق استفاده از سرمایه های ملی و خدمتگزاری در کارهای دولتی و مسائل کلان ملی نداشته باشند، در این مدت سی و هشت سال حتی یک نفر یارسانی در مدیریت کلان مملکتی همچون وزارت-سفارت-وکالت مجلس-مدیریتهای استانی همچون استاندار و معاونین وی، مدیر کل و … نبوده و اجازه ورود به آن‌ها داده نمی‌شود. همه و همه فقط به خاطر مسئله عقیدتی می باشد این در حالی است که درصد اندک برادران مسیحی هم‌وطن که کمتر از نیم درصد جمعیت کشور بوده دارای دو نفر نماینده مجلس می باشند و هم‌وطنان کلیمی که بسیار کمتر و شاید جمعیت آنان به پنجاه هزار نفر نمی رسد از حقوق دینی و شهروندی خویش تا حدودی برخوردار و یک نفر نماینده پارلمان دارند.
افسوس و دریغ از این همه استعداد درخشان در میان جوانان و مردم یارسان که در حسرت بروز استعداد خویش همواره می سوزند و همان‌طور که گفته شد اگر تعداد اندکی از آنان درجایی استخدام شده اند هزار بار انگشت دست و پا را در زیر برگه ی استخدام خود زده اند که شیعه بوده و هزاران بار اشهد آورده و اعلام برائت از یارسان نموده اند، البته ناگفته نماند و اگر بخواهیم منصفانه و واقع بینانه به طور ریشه ای به موضوع بپردازیم بیشترین گناه و تقصیر متوجه مردم یارسان و مسند نشینان و سادات محترم یارسان می باشد.
بی بضاعت ترین و کم سواد ترین ملت ازنظر سواد دینی پیروان یارسان می باشند و متاسفانه در هیچ دین و آیینی و طریقی به این اندازه دیده نمی شود که افراد آن طریق ازنظر آگاهی دینی فقیرتر از مردم یارسان باشند و اکثر جوانان یارسان حتی الفبای دینی خود را نمی‌دانند و هیچ تقصیری هم ندارند زیرا هیچ گونه کاری برای آن‌ها ازنظر تبلیغی و ترویج و راهنمایی و ارشاد آنان انجام نشده و کسی برای آنان زحمتی نکشیده است.
مسند نشینان و پیران بزرگوار خاندان‌های مختلف یارسان یک قدم در این راه برنداشتند و اگر گاها وارد عرصه شده اند فقط به اختلافات دوده ای دامن زده و از احساسات پاک مردم جهت منابع شخصی خود استفاده و حتی مریدان خود را به بی راهه کشانده اند؛ و طی سی و هشت سال گذشته هیچ گونه قدم خیری برای مردم خویش برنداشته اند، مخصوصا در اوایل انقلاب ازآنجاکه حکومت دینی بوده و بعد از هزاران سال مردم در سایه حکومت دینی قرار گرفتند، به راحتی می‌شد در اول انقلاب به راحتی از حقوق مردم یارسان دفاع و جای آنان در قانون اساس مشخص و به تصویب برسانند.
در سال پنجاه و هشت نیز عده ای از سادات و بزرگان یارسان به حضور شخص خمینی رفتند و قصد آنان از این دیدار به دست آوردن حقوق و ارائه عرفان و دین یارسان بود که متاسفانه و درنهایت حتی یک کلمه در این باره صحبت نشد و فیلم آن دیدار باقیست و هیچ حرفی و بحثی راجع به شناخت مبانی دینی یارسان گفته نشده و الحق و النصاف هیچ کاری انجام ندادند، بعد از آن هم هیچ حرکت و اقدام قانونی در این باره نشد. اخیرا در دولت حسن روحانی توسط مشاور ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و مذاهب، صحبت‌های شده و مثل همیشه وعده های توخالی و سیاست های فریب دهنده قصد دل خوش کردن پیروان یارسان دارند و اکنون بعد از چند سال هنوز هیچ نتیجه و یا خبری اعلام نشده است و در طی دو سال گذشته در سفر بعضی از مسئولین دولتی به کرمانشاه چندی از سادات و مردم یارسان که هیچ سابقه سیاسی، مدنی و یا مذهبی نداشتند، به ملاقات رفته ولی متاسفانه غیر از عکس آنان در سمت راست و چپ مسئولین مذکور و پخش آن در فضای مجازی جهت منیت و خود نمایی چیزی مشاهده نشده و اقدامی صورت نگرفته است، البته این بحث نیز در آینده به آن خواهیم پرداخت و نقش و مسئولیت مسند نشینان و سادات محترم در یارسان و اینکه در این نزدیک به چهر دهه چه کرده و یا بایستی انجام می داند به طور مفصل شرح خواهیم داد.
کوان کردن سرد لاو تم انگیز کوان کردن سرد
کالا ناروا، نا روانیش کرد گله بی شوان نره فلان برد

پیام اژبر عضو کمیته کشوری سوئد

7/31/2017