Home / پانل آزاد / نقدی بر قانون «جمهوری اسلامی ایران»

نقدی بر قانون «جمهوری اسلامی ایران»

یارسان مدیا
17/2/2017

سید اشکان حسینی “گوران”:
بخش چهارم از: مجموعه مقالات

همانگونه که مستحضرید در بخش های گذشته از مجموعه مقالات انتقادی و تحلیلی هرچند همچو بسیاری از نوشته های سلسله وار دیگر که در خود یکسری مشکلات و ایرادات چه از لحاظ نوشتاری و ویراستاری، چه توجهات لازم به موشکافی، ابعاد سطحی نگرانه یا عمقی و ژرف اندیشانه و…برخوردار بود و نواقص منحصر بفرد خود را داشت.

سید اشکان حسینی

Seyed Ashkan Hossini
سید اشکان حسینی

تنها میتوان گفت که بطور کلی و اجمالی به ابعاد آن و بعضی از سیستم های حکومتی که با نام جمهوری شناخته میشوند و شاید اندکی بیشتر به تفکرات جمهوری اسلامی(ایران) بخصوص بر اساس دیدگاههای برجسته و برآمده از درون آن سیستم طبق کتب الگویی خود آنان پرداخته شد.

ازینرو ابتدا بابت نواقص از آحاد افکار عمومی پوزش میطلبم و با هرنوع گرایش عقیده ای به جهت تبادل آگاهی و دانش بالارفتن دانش فردی و اجتماعی، در آخر نیز به یکنوع کنش واکنش تبدیل گردد تا که درین برهه ی زمانی حساس که نویسندگان، مجریان و پیروان قانون مذکور بر اساس همین اصول ستمگرانه ترین روزگار را برای فرد فرد ما و تمام آحاد عموم پدیدار ساخته اند، فقر و تنگدستی، خفقان و سرکوب، نابرابری و ناعدالتی را همان کرسی نشینان جلاد که رواج داده اند خنثی و خلع سلاح شوند؛ این امر چنانکه بسیاری از انسان ها ناشدنی و یا آنرا به سختی قابل اجرا میپندارند، لیکن باید گفت گرچه دشواری بسیار دارد اما راهی روشن و دست یافتنی پیشروی خود میبینیم.

بدون شک هیچ نوع فعل و انفعالات الاخصوص از جنس آنچه که برای ادامه ی حیات است دور از انتظار نیست، با تلاش و مقاومت، تداوم تلاش و ثابت قدم ماندن در عرصه مبارزه برعلیه دیکتاتوران زمانه و پا پس نکشیدن از خواسته های خود آنهم چه بسا از رنگ و بویی بنام آزادیخواهی و حقوق اولیه ی شهروندی و ذاتی هر انسان و چراغ برافراشته بر قله حق طلبی باشد.

برای نائل گشتن بدین امر از دیدگاه شخصی که بنابر اساس تجارب تئوری و عملی و آموزه های کسب شده است، بصورت کلی تمامی اش در چهار نکته اصلی و کلیدی اساس و پایه این مهم ریشه دوانیده؛ هرگاه بدان پی برده و به معنای کامل کلمه واقف شدیم ابتدا فردی، سپس بصورت گروهی در یک اجتماع واحد پس از آن هیچ قوای سرکوبگر و ظالمی جلودار این نیروی منسجم و یکپاره نخواهد شد.

چنانکه قطره آبی جدا گشته از دریاها روانه خشکی شود و بر چمنزار و گل ها بنشیند و آنان را برویاند و مجددا به سرمنشا اصلی خود یعنی اقیانوس بپیوندد؛ همچو چشمه ساران از دامنه کوهستان روان و تمامی دشت را سیراب کند؛ به مانند نسیمی در سحرگاهان بی خبر و بی محابا بِوَزَد و در ظهری خونآلود طوفان شود، برجان ظالمان و خونخواران عصر تیره و تاریک بتوفَد و در غروبی آرام کشتی زندگانی مردمان را به ساحلی امن آیندگان رساند و شبانگاهان با ماه و ستارگان چشمک پرانی کند و خواب شیرین کودکان آسوده خاطر را نظاره گر باشد.

برای رسیدن به نتیجه مطلوب، خواه نابودی فقر و نابرابری باشد، خواه شکستن قوانین ننگین و ضد بشری و محو کردن حکومتی دیکتاتوری، خواه رسیدن به یک آزادی و برابری نسبی و خواه پرورانیدن فرزندانی برای رسیدن به آرمان ها، اهداف و آرزوهای مشخصه خود در زمان های آینده و از این دسته مسائل یکسری نکات لازم دارد که بدون شک ثمربخش و موثر بودن آن غیرقابل انکار است.

در این راه میتوان با اطمینان خاطر گفت، که زنان با استفاده از توانایی و بُنیه غیر قابل وصف دریای دانش، حس آزادی خواهی در سراپای وجود خود را که عشق نام دارد بذر و تخم آزادی، برابری و انسانیت را در هر کوی و برزن همانگونه که پیشتر کاشته و باثبات هم رسیده، آنرا فزونی بخشند.

حال این امکان وجود دارد که مجتمع ایشان در مدارس عالی یا دانشگاه ها درس نخوانده و یا به پایان نرسانده باشند اما، براساس آنچه که از آغاز تاریخ تاکنون مشاهده و نیز به اثبات رسیده است که هر بانو یک فیلسوف در علوم انسانی است، هر زن یک عالم علوم طبیعی است، هر زن همزمان هم میتواند مادر یا خواهر باشد، میتواند فرزند و نیز همسر، یار و دوست هم باشد، یک زن دانشمند است و میتواند معلمی باشد در حد اعلی، حال چه برای همان اعضای گروه کوچک دوستان یا روابط خویشاوندی و یا در مراحل هسته های بزرگ اجتماعی؛ بانوان مشاور و شورایی عالی و مدیرانی تمام عیارند.

ازینرو بایسته است که زنان قدر خود را بخوبی دانسته، دانش خود را وسیع تر کنند، از خارق العاده بودن ویژگی های خویشتن استفاده بهینه را برده و این دانش و آگاهی را تروج دهند.

جدا از مساله انسانی خصوصٲ زنان جامعه، میشود بر اساس یک مساله ی مهم دیگر این اهداف را به زیبایی هرچه تمام تر پیش برد و آن اینست که هر فرد و اجتماع نسبت به اکولوژی و جغرافیای خاص خود که یقینٲ تفاوت های فاحشی با دیگر نقاط دارند بهره کافی جُست.

 

بعنوان نمونه:

ویژگی ها و توانمندی ها، مزایا و معایب هر اقلیم و شرایط خاص جغرافیایی و…؛

بصورت ریزبینانه تر میشود گفت، ویژگی های مختلف در:

مناطق کوهستانی، جنگلی، ساحلی، بندری، کویری و…یا آب و هوای گرم یا سرد و خشک، سرد یا گرم و شرجی و یا معتدل و…

دودلی یی در کار نیست، که برای کشف یا نابودی استعدادها آنهم الالخصوص در عرصه های آگاهی رسانی و افشاگری، آزادی خواهی و مبارزه برای حق طلبی جدا از بنیاد و اساس خانواده، فضای آموزشی و گروه هم سن و سالان، اجتماع و محیط پیرامون در تمامی ادوار مختلف، در هر زمان و در تمامی سنین نقش مستقیم بر روی رشد و نمو یافتن اشخاص دارد؛ ازینرو با همان دانش و آگاهی نسبت به زیستگاه خاص خود در راه صعب و دشوار اما دست یافتنی قدم برداشته شود.

 

همانگونه که پیشتر اشاره شد در شکست ها یا پیروزی در چهار عنصر و قالب اصلی پایه نهاده اند و آن چهار ویژگی بصورت کلی چیزی نیست بجز:

۱عدم آگاهی و دانش، بیسوادی و شبه علم؛

۲مداخله خارجی؛

(حال میتوان گفت آنانکه خارج از دایره تحت ظلم قرار گرفته به نظاره نشسته و از آب گِل آلود ماهی میگیرند)

۳خیانت و خود فروشی اشخاص حقیقی یا حقوقی؛

۴عدم هماهنگی و اتحاد؛

اجتماع و گروهی که از یک درد مشترک رنج میبرند که بواسطه قوانین و چکمه های یک ظالم و دشمنی مشترک در حال له شدن و به قهقرا رفتن اند و اگر بیدار و هوشیار نشوند رو به نیستی و نابودی ملطق خواهند رفت.

بدین سان شکست یا پیروزی قطعی از یک یا چند و یا معمولا مجموع چهار مورد کلی فوق زاییده شده است، باشد که نابودی و شکست برای سرکوبگران و جنایتکارانی باشد که با توصل بزور و قانون بی قانونی چنین جنایتهایی را دیکته کرده و برای ما در گِل ماندگان تاریخ با دانش و آگاهی سیستمی دموکراتیک، اجتماعی و برابر و آزادی یی توٲمان با پیروزی قطعی برای من های متشکل یعنی (ما)ی کلی این اجتماع واحد.

پایان بخش چهارم

سید اشکان حسینی

بازدیدها: 38