Home / پستهای تازە / شعر همه چيز از بهنام کریمی

شعر همه چيز از بهنام کریمی

یارسان میدیا

بهنام کریمی

همه چيز را به نحوى و با الگویی

با تمايل و بدون تمايل “دروغ” مى گويند،

اين دروغ است

که دهان ها را براى گفتن وعده به طمعِ قدرت ها مى كشاند

كمى آنطرف تر ,,,

هوا خيلى خوب است

اما تنم یخ زده و نمى خوام زندان بمانم

اين دروغ است

كه “شرايط ” اجتماع را به جامعه ى فردى و نهايتاً تنهايى مى كشاند

كه افراد براى شناخت خدا بايد مزه ى هرويين را دريابند اين دروغ است…

چشمانى كه خسارت سيلاب را نمى بيند

و منظره اى از موج سوارى را براى ديدگان به تصوير مى كشد

يادم نبود!

موج سوارى هم جزعى از برنامه هاى دولت است…

اين دروغ است كه براى ديدن مادربزرگ

فقط در انتظار عیدهاییم

که ميوه آن روزگاران را بيش از “گلستان خير مقدم” دوست می داريم

لابد شيرينى را به احترام مگس های نشسته بر گِرد آن دوست خواهیم داشت

اين دروغ است!

او مرا براى خویشتنم مى خواهد

که شب ها

كنار شومينه و کرسی

و النگوهاى طلا ” عاشقتم” مى گويد

شايدم طلا گران بهاتر شود

بعد از آن “خيلى عاشقتم” بشنوم

اين دروغ است

كه حاضريم جانمان را فداى مادرانمان كنيم

هنوز براى كف فرشته ها ثواب مى كنيم و…

مادر را از دور در حال رسیدن پل صراط…

ببخشيد مادران داغدار هستند و نبايد شادى كنند!

آه!

عذر را بپذیر اما سوالی دارم!

مى دانيد قصه هاى آقا ماشالله فردا ساعت چند تكرار ميشود!

دیدگاهتان را بنویسید