یارسان مدیا
13.05.2020
بە قلم: بهاره محمدپور تولابی و سید اشکان حسینی “گوران”:
از سال ۱۹٨۱، بیست و پنجم نوامبر (معادلِ چهارم یا پنجم آذر سال شمسی) هر سال به عنوان روز جهانی “مبارزه با خشونت علیه زنان” برگزیده شده است.
این روز برای یادآوری عزم همگانی مردم جهان برای مبارزه با “خشونت علیه زنان” انتخاب گردیده است. مجمع عمومی “سازمان ملل متحد” در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگزاری این روز را به عنوان روزی جهانی به تصویب رساند. این تاریخ بخاطر کشته شدن سه خواهر “میرابال” (مدافعان حقوق زنان و فعالین سیاسی اهل جمهوری دومینیکن) انتخاب شده است.
خواهران میرابال چهار خواهر اهل جمهوری دومینیکن بودند با نام های پاتریا، مینروا، ماریا ترزا و دِده که از مخالفان دیکتاتور معروف رافائل لئونیداس تروخیو مولینا با نام مستعار “ال هِفه” بودند که در مبارزات و فعالیتهای مخفیانه علیه رژیم وقت مشارکت داشتند و به جز دِده سه خواهر دیگر در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ به قتل رسیدند که قتل این سه خواهر به مبارزات مردمی و فمنیستی تبدیل شد.
انواع خشونت جنسی: ۱_تجاوز و خشونت جنسی؛ ۲_حملات جسمانی و کتک زدن؛ ۳_به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان؛ ۴_نگاه بعنوان ابزار جنسی؛ ۵_حس مالکیت به زن، و خواهان نابرابری.
خشونت علیه زنان مساوی است با افزایش تبعیض، گسترش نابرابریها در بین زنان و مردان و تجاوز به حقوق بشر است.
ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هرکس میتواند بدون هیچگونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر، همچنین منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر از تمام حقوق و همه آزادیهای ذکر شده در اعلامیه جهانی بهرهمند گردد.
به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بینالمللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد؛ خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
در سطح جهان دستکم ۱۱۹ کشور در خصوص خشونت خانگی، ۱۲۵ کشور در خصوص آزار جنسی و ۵۲ کشور در خصوص تجاوز به همسر قوانینی را به اجرا گذاشتهاند.
خشونت چیست؟
حالتی از رفتار است که با استفاده از زور فیزیکی یا غیرفیزیکی فرد خشن که خواسته خود را به دیگران تحمیل میکند. خشونت ممکن است در اثر خشم اتفاق افتد. خشونت از نظر لغوی به معنای خشکی، تندی و سختی است.
هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد رفتاری جزو رفتار خشونت آمیز است.
رفتار خشونت آمیز میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد.
انواع خشونت:
۱.خشونت فیزیکی: الف_آسیب یَدی (مشت و لگد)، ب_آسیب ابزاری (چماق، کمربند، اسلحه و غیره)، ج_آسیب عاملی (توسط افراد تحریک شده )، ۲.خشونت نوشتاری: مانند مقاله، شعر، داستان، تحلیل و طنز (در روزنامه، مجله، کتاب و از این قبیل)، ۳.خشونت تصویری: از طریق(فیلم، سریال، کاریکاتور، نقاشی، عکس و غیره).
۴.خشونت علامتی: قهر، روی برگرداندن، ایما و اشاره، نگاه معنی دار.
۵.خشونت کلامی: هرزه گویی (فحاشی)، کنایه گویی (زخم زبان)، متلک گویی (تکه انداختن)، سخره گویی (جوک و شوخی تحقیر آمیز)، پشت سر بدگویی (غیبت کردن)، زیر لب گویی (غر ولند کردن)، ابزار گویی (استفاده نامتعارف از ابزارهایی همچون بوق، شیپور، سوت، زنگ و غیره).
خشونت خانگی چیست؟
در مورد خشونت خانگی تعاریف و تقسیم بندیهای متعددی بر اساس شدت، ضعف و نوع خشونت صورت گرفته است؛ اما در یک تعریف ساده میتوان گفت: خشونت خانگی به استفاده از قدرت به معنای اعمال زور و تحمیل اراده گفته میشود که به وسیله یک یا چند عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده صورت میگیرد.
عوامل خشونتهای خانگی: بر اساس تحقیقی که “دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و مرکز مشارکت امور زنان ریاست جمهوری” در ۲۸ استان کشور انجام داده، عوامل خشونت خانگی در ایران را به ۸ عامل دسته بندی شده است:
۱_ استفاده از تهدیدهای متفاوت و ایجاد مخاطره: تهدید به آزار یا کشتن زن، فرزندان یا اقوام یا خودکشی، مخفی کردن مدارک شخصی، ایجاد محرومیت در روابط زنان، تهدید به طلاق یا بیگاری کشیدن از زن و اعضای خانواده.
۲_ خشونتهای فیزیکی از نوع اول: گرفتن، بستن، زندانی کردن، اخراج از خانه، محروم کردن از غذا و عدم مواظبت در زمان بیماری.
۳_ خشونت فیزیکی از نوع دوم: سیلی، مشت، لگد، هُل دادن و چشمقوره.
۴_ خشونتهای روانی و کلامی: به کار بردن کلمات رکیک، فریاد، بد اخلاقی، قهر، صحبت نکردن، از بین بردن اعتماد به نفس و کرامت انسانی و ایجاد احساس گناه، خجالت زده کردن، رفتار تحکم آمیز و منت نهادن بابت تأمین معاش.
۵_ خشونتهای جنسی و ناموسی: عدم مراعات بهداشت زناشویی، مجبورکردن به دیدن فیلمهای مبتذل، مجبور کردن به سقط جنین یا حاملگی ناخواسته، متهم کردن به بیمبالاتی در مسائل ناموسی، شک و بد دلی، تجاوز به محارم.
۶_ خشونتهای اقتصادی و مالی: جلوگیری از استقلال مالی زن، دخل و تصرف در اموال شخصی و فروش طلا و جواهرات زن، ندادن خرجی و پول کافی.
۷_ خشونتهای حقوقی مرتبط با طلاق: جلوگیری از نگهداری فرزندان در زمان متارکه، ازدواج مجدد شوهر، امتناع از طلاق زن.
۸_ ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی، ممانعت از کاریابی و اشتغال زن، ایجاد محدودیت در رابطه با ادامه تحصیل، ایجاد محدودیت در ارتباط فامیلی، دوستانه و اجتماعی.
آزار جنسی؟ آزار جنسی یا ایذای جنسی، محدودهٔ وسیعی از رفتارها، از مزاحمتهای خیابانی تا سوء استفاده جنسی و تجاوز جنسی را در بر میگیرد.
آزار جنسی عملی است با ماهیت جنسی که در آن فرد یا افرادی با تعرض به شخصیت یک فرد، از طریق ارعاب، بهرهگیری ناخواسته یا اجبار خواستار دریافت التفات جنسی یا تحقیر جنسیتی با توسل به آزار کلامی میشوند.
در قوانین قضایی اکثریت مطلق کشورهای جهان، آزار جنسی عملی «غیرقانونی» و «مجرمانه» شناخته میشود.
در برخی جوامع مردسالار، «آزار جنسی زنان» بهاندازهای نهادینه شده است که اکثریت مطلق زنان آن جامعه در طول زندگیشان قربانی آزار جنسی واقع شدهاند. با این وجود آزاردهنده ممکن است زن یا مرد باشد و همینطور فرد مورد آزار قرار گرفته هم میتواند زن، مرد یا کودک باشد. ضمن اینکه آزاردهنده و قربانی میتوانند دارای یک جنسیت باشند. در برخی موارد فرد آزاردهنده ممکن است با فرد قربانی دارای نسبیت خانوادگی، دوستی یا دارای ارتباط شغلی باشد و در مواردی هم با فرد قربانی کاملاً غریبه باشد.
آزار جنسی یکی از انواع تبعیض شغلی نیز هست که در بسیاری از مؤسسات و تجارتها در دنیای امروز، پیشگیری از ارتکاب کارمندان به آزار جنسی، از اولویتهای اصلی قوانین محل کار قلمداد میگردد.
در کشور ایران، در اتنیک کورد و در جامعه یارسان نیز همچو دیگر اقشار بینالملل، بسیاری از زنان از آزار و اذیتها و خشونتهای فراوان و مختلفی رنج میبرند.
در این جوامع و نمونهی اینان، در کنار سیستم حکومتی و قوانین مطروحه دستگاه حاکم، هنجارهای مردسالارانه در خانه و در جامعه هم به نوعی زنان را به شکل ابزار میبینند. آنان نوع دید و دامنه نگاه خود را به زنان تنها در خانهداری، فرزندپروری، رختشوری و در آشپزخانه ختم میکنند.
در این جوامع معمولاً آزادی به معنای کامل کلمه برای زنان هیچگونه پایبندی و تعریف خاصی نشده است؛ چراکه از دید جوامع مردسالار مبحث نرینگی و سرکشی، طغیان و میانمایگی و یا حس چیزی بنام غیرت مطرح است. اما نه غیرتی تا آنچه که باعث برابری نسبی برای این دو یا حتی نادیده گرفتن جنسیت در نظر گرفته باشد.
در این جوامع و سیستمها، مردان به هرگونه رفتارهای ابتذالگونه و خارج از عرف انسانی دست میزنند؛ بدون آنکه به پیامدهای آن بیاندیشند و یا اصلا جایی خالی برای پیامد آن رفتارها در نظر بگیرند.
اما همینکه حتی زنان از اینگونه رفتارات سخن برانند جزو خطوط قرمز محسوب میشود.
در سطحیترین حالت ممکن مردان رفتاراتی از قبیل شبنشینیها، روابط نامشوع با غیرهمسر، صیغه، ازدواج سفید برای چندمینبار، دوستگرفتن همزمان همراه با ازدواج و غیره انجام میدهند.
اما اکثریت زنان در صورت داشتن رابطهای تمیز و پاک، نه تنها چنین چیزی را دوست نمیدارند، بلکه اگر هم از این مسائل با خبر شوند برای جلوگیری از فروپاشی خانواده، آبروداری، پیامدهای جدایی و عوارض درپی آن بر کودکان و فرزندان و بسیاری مسائل از این قبیل به ناچار با انبوه درد فراوان روحی و روانیاش سکوت اختیار میکنند.
همچنین در جوامع و نظامهای دیکتاتوری و تکقدرتی، دینی و مذهبی، مردسالار و سیستمهای بستهی ایدئولوژیکی از نظر نوع پوشش و حتی حجاب هم زنان را در چهارچوبی خاص تعریف میکنند.
برای مثال در رژیم جمهوری اسلامی ایران در رابطه با پوشش زنان و حجاب خط و مرز وجود دارد. آنان میگویند که باید زن تنها از مچ دست تا مچ پا و صورت از مَس سر تا چانه حق رویت دارد و مابقی بدن او باید پوشیده باشد.
در حقیقت انگار زن در کارتون یخچال شکلات پیچ و نگهداری میشود!. این مساله در ذهن مردان نیز نوعی باور کاملاً غلط ایجاد کرده است. حتی بسیاری از زنان برای این نوع باورهای خشک و بیپایه و اساس دست به خودسوزی و خودکشی زدهاند، یا گفتمانی که سالهای اخیر سرتیتر روزنامهها و نهادهادهای حقوق بشری و سیاسی شده است، یعنی قتلهای ناموسی!.
در کنار تمامی این مسائل بحثی دیگر مطرح است. این بحث برای جوامع دموکراتیک، مدرن و پست مدرن کاملاً اشباه شده و عادی قلمداد میشود. اما برای جوامعی مانند ایران و کوردستان و حتی یارسان بیان کردن آن هم حتی به مثابه امکان تمام شدن به قیمت جان است.
این بحث حق انتخاب است.
حق انتخاب در نظام مدیریتی و کاری، حق انتخاب در جامعه و در وسعت فاجعهبار حتی حق انتخاب در درون و بطن خانواده و گروههای کوچک خویشاوندی.
در جوامع پیشرفته هیچگونه خط و مرزی برای انتخاب شغل وجود ندارد. همزمان مردو زن میتوانند رئیسجمهور، نخست وزیر، قاضی و یا رفتگر شوند، اما زنان در جوامعی که از آنان نام برده شد از چنین شغلهایی و یا مشابه و بسیاری دیگر از این دست مشاغل محروماند.
اوضاع حقوق مربوط به انتخاب زنان در درون جامعه بسیار تعفن آورتر است!
برای پیبردن به این وضعیت به پستترین نمونه آن اشاره میکنیم.
یعنی آنکه یک مرد میتواند در جامعه با هرکسی در هرجایی و در هر زمانی بنشیند و رفت و آمد داشته باشد، اما زن نمیتواند در این جوامع با هرکسی در هرجایی و هر زمانی نشست و برخواست داشته باشد؛ به زبان عامیانه اینگونه رفتارها برای زنان بوی خون میدهد.
در میان خانواده هم، درحالی که در جوامع پیشرفته حتی روابط ازدواج زنان با کدامیک از طیفهای جنسی و حتی همجنسهای خودشان آزادند یا همان مسایلLGBTتقریباً نهادینه و عادی شده است، اما در جوامع ما حتی حق انتخاب شوهر، وقت و سن ازدواج و محل سکونت، میزان تحصیل و دارایی و شیربها و مهریه و غیره هم باید زیر نظر و کنترل دقیق اولیاء و خانواده، بستگان و فامیل باشد.
بخش اول نوشتار شرحی بر روایت تاریخ جهانی خشونت علیه زنان بود و در بخش دوم تمرکز شد بر روی خشونت علیه زنان در سرزمین و اتنیک و جامعهای که در آن رشد و نمو یافتهایم و برای آزادی و آگاهی، عدالت و برابری در آن کوشش میشود هرچند کوچک گام برداریم.
در سرزمین و اتنیک و جامعهای که به واسطهی قوانین کهنه و سنتهایی تحریف شده، با توسل به زور مردسالاری، دینپروری و نظام جبری خشونت و تبعیض توسط مردان از یکسو و خودسانسوری، عدم اعتماد به نفس، در حاشیه زندگی کردن و ماندن، اندک و یا اصلا هیچ گام برنداشتن زنان در عرصهی سیاسی و حقوقی و مدیریتی از سوی دیگر و سرکوب و خفقان و فیلتر زنان از سوی جامعه و نهایتاً انواع آسیمیلاسیون حکومتیها و دستاندرکاران آنان تا امروز در پی داشته است.
جوامع مردسالار، سنتی، دینیسالار و تکقدرتی، که زنان را نه به عنوان پایه و اساسی ثابت نسبت به حیات و هستی، بلکه ابزاری به جهت استفاده و بهرهی کالایی میبینند! آیا لازم به نوعی بازنگری مجدد و رنسانس فکری، اندیشهای در مورد بحث جنسیت و رد شدن از آن یا همان انقلابِ فکری، حقوقی و سیاسی و گذشتن از خطوط هنجارها و ناهنجارها، قوانین و آداب و رسوم یکجانبه بینی بیهوده نرسیده است؟!.
به قلم:
بهاره محمدپور تولابی “عضو سازمان دموکراتیک یارسان”
سید اشکان حسینی “عضو شورای مرکزی سازمان دموکراتیک یارسان”
[wpforms id=”4110″]