یارسانمدیا
این روزها جهان شاهد یکی دیگر از شکستهای تاریخی رژیمهایی است که بر پایه دروغ، سرکوب و خیانت به مردم خود به قدرت رسیدند. سقوط رژیم بشار اسد، دیکتاتور سوریه، و فرار او به مقصدی نامعلوم، نه تنها پایانی بر دههها خونریزی در سوریه است، بلکه نشانهای از فروپاشی یک پروژه بزرگتر است: پروژهای که جمهوری اسلامی ایران آن را “محور مقاومت” مینامید. این محور که به دروغهای بیپایان درباره نابودی اسرائیل، آزادی قدس، و حمایت از “مظلومان” جهان شکل گرفته بود، اکنون زیر سنگینی فساد، ناکارآمدی، و واقعیتهای غیرقابل انکار فرو میپاشد.
سقوط بشار اسد: پایان یک نماد دروغین
بشار اسد، که با حمایت مالی، نظامی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی بر ویرانههای سوریه ایستاده بود، امروز به نمادی از یک نظام شکستخورده تبدیل شده است. این سقوط، پایانی بر دروغهایی است که جمهوری اسلامی سالها در تبلیغات داخلی و خارجی خود برای توجیه حمایت از او به کار برد. از نابودی اسرائیل گرفته تا تشکیل جبههای متحد برای مقابله با “امپریالیسم جهانی”، همگی وعدههایی توخالی بودند که اکنون با نابودی سوریه و فرار اسد، بیاعتباریشان بر همگان آشکار شده است.
از حزبالله تا حوثیها: پایان یک استراتژی شکستخورده
جمهوری اسلامی ایران میلیاردها دلار از سرمایه ملت ایران را صرف تقویت گروههایی چون حزبالله، حماس و حوثیها کرد. این سیاست که تحت عنوان “حمایت از محور مقاومت” معرفی میشد، چیزی نبود جز تلاشی برای گسترش نفوذ منطقهای به بهای فقر و محرومیت مردم ایران. امروز، حزبالله لبنان در بحران مالی و بیاعتباری دست و پا میزند، حماس مسیر خود را از ایران جدا کرده است، و حوثیهای یمن نیز در برابر فشارهای بینالمللی در حال عقبنشینی هستند. سقوط سوریه، به عنوان یکی از مهمترین سنگرهای این محور، نشاندهنده پایان این استراتژی شکستخورده است.
شعار نابودی اسرائیل: دروغی برای مصرف داخلی
یکی از بزرگترین دروغهای جمهوری اسلامی، وعده نابودی اسرائیل و آزادی قدس بود. اما در عمل، رژیمی که خود را مدافع فلسطین معرفی میکرد، با حمایت از گروههای کوچک و پراکنده، نه تنها کمکی به مردم فلسطین نکرد، بلکه با تحمیل هزینههای هنگفت به ملت ایران، دروغگویی خود را آشکار ساخت. سقوط بشار اسد و فروپاشی محور مقاومت، نشاندهنده آن است که این شعارها تنها برای مصرف داخلی و فریب مردم ایران بودهاند.
بیداری مردم ایران: فرصتی تاریخی برای پایان رژیم
امروز، سقوط بشار اسد باید هشداری جدی برای مردم ایران باشد. رژیمی که سالها ثروت ملی را صرف حمایت از دیکتاتورهایی مانند اسد کرد، همان رژیمی است که کشور را به فقر، بیکاری، و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی کشانده است. جمهوری اسلامی، به جای سرمایهگذاری در توسعه ایران، میلیاردها دلار را در پروژههای خارجی خود سوزاند. اکنون که این پروژهها یکی پس از دیگری شکست میخورند، مردم ایران باید از این فرصت تاریخی برای بازپسگیری کشور خود استفاده کنند.
جامعه یارسان : پیشتازان آگاهی و عدالت
در این میان، مردم یارسان و جامعه یارسانی، که از همان روزهای نخست انقلاب ۱۳۵۷ ماهیت واقعی رژیم جمهوری اسلامی را تشخیص دادند، بار دیگر در نقطه عطفی تاریخی قرار دارند. یارسانیان، با ریشههای عمیق در حکمت و خرد و نظام فکری منحصر به خود، بارها هشدار دادند که این رژیم بر پایه دروغ و فساد بنا شده است. امروز، صدای آنان بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. یارسانیان باید در این فرصت تاریخی پیش آمده که رژیم جمهوری اسلامی در حال سقوط است ، پیشتاز بازسازی عقب ماندگی های حاصل از دوران سیاه رژیم اسلامی باشند و برای بازپسگیری حقوق شهروندی، فرهنگی و تاریخی خود تلاش کنند.
رنسانس ایرانی: ساخت آیندهای روشن
فروپاشی محور مقاومت و شکست سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی، فرصتی بینظیر برای آغاز یک رنسانس فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در ایران فراهم کرده است. این رنسانس باید بر پایه بازگشت به خرد، دانش و فرهنگ اصیل ایرانی باشد. مردم ایران، از هر قوم و ملیت و دین و مذهب، باید دست در دست یکدیگر، کشوری بسازند که در آن آزادی، عدالت و شرافت انسانی اولویت داشته باشد.
نتیجهگیری: بیداری و اتحاد برای آیندهای روشن
فروپاشی رژیم بشار اسد و پایان محور مقاومت، پرده از دروغهای ۴۶ ساله جمهوری اسلامی برداشت. اکنون، بیش از هر زمان دیگری، مردم ایران در برابر یک فرصت تاریخی قرار دارند. این لحظه، لحظهای است برای اتحاد، بیداری و تلاش برای ساخت آیندهای که شایسته مردمان ایران زمین باشد. بیایید این بار، تاریخ را در مسیر آزادی و آگاهی رقم بزنیم.
فریدون کرمی
۸ دسامبر ۲۰۲۴
—————————-